محل تبلیغات شما

باغ بینش





جایی که بخل خوب است
پیامبر اسلام (ص) در توصیه های خود به ابوذر به او توصیه کردند در این مورد بخیل و محاسبه گر باشد.


عن رسول الله(ص): كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِینَارِك‏.

پیامبر اسلام(ص) فرمود: درباره عمر خود از درهم و دینارت بخیل‌تر باش.

مکارم الاخلاق، ص460



در کشور ایران در ۱۵ استان کشور ۳۳ پیامبر و انبیای الهی مدفون هستند.
 

به گزارش باشگاه خبرنگاران ۱۲۴هزار پیامبر از طرف خداوند برای هدایت بشر مبعوث شدند که در قرآن اسم ۲۵ تن از آن‌ها ذکر شده است و در چندین هزار سال پیش عده‌ای از پیامبران الهی به سرزمین ایران آمدند تا به اذن خدا، انسان‌ها را هدایت کرده و از خطر شرک نجات دهند. وهریک شجره نامه و نسب نامه مشخص و معتبری دارند.

مقبره کدام یک از پیامبران الهی در ایران است؟
آذربایجان شرقی
۱. حضرت جرجیس (ع)، شهرستان جلفا، روستای دره شام ـ. گلفرخ، کلید داغی
۲. حضرت یونس (ع) شهرستان: مرند
۳. ارمیای نبی (ع) شهرستان هریس، بدوستان غربی، روستای جیغه

اصفهان
۱. حضرت شعیا (ع): شهرستان اصفهان؛ هاتف
۲. حضرت یوشع (ع): گلستان شهدا
۳. دانیال پیغمبر (ع) شهرستان گلپایگان، گلشهر
۴. حضرت صالح (ع) شهرستان گلپایگان، گلشهر
۵. حضرت یحیی (ع) شهرستان گلپایگان روستای قالقان

تهران
۱. حضرت لوط (ع) شهرستان رباط کریم، روستای پیغمبر

خراسان رضوی
۱. شعیب پیغمبر (ع) شهرستان قوچان، روستای مزرج

خراسان شمالی
۱. حضرت ایوب (ع) شهرستان بجنورد، روستای ایوب

زنجان
۱. حضرت قیدار نبی (ع): شهرستان قیدار

سمنان
۱. پیغمبران (سام و لام) (ع) شهرستان سمنان، شمال شرقی سمنان
۲. ارمیا (ع) شهرستان شاهرود، شهر میامی، روستای ارمیا
۳. حضرت جرجیس (ع) شهرستان شاهرود، بیارجمند، خوارتوران
۴. حضرت دانیال (ع) شهرستان شاهرود، شهر میامی، روستای سوداغلن
۵. دانیال پیغمبر (ع) شهرستان شاهرود، روستای کالپوش

فارس
۱. شیث پیغمبر (ع)، شهرستان فیروزآباد، روستای مهکویه سفلی
۲. نوح نبی‌الله (ع) شهرستان ممسنی، روستای جاوید حجت‌آباد

قزوین
۱. چهار انبیاء (ع)، شهرستان قزوین بخش مرکزی، خیابان پیغمبریه
۲. ایوب و یوشع (ع)، شهرستان قزوین، بخش رویارالموت، روستای بالاروچ
۳. خضر (ع) شهرستان قزوین، بخش رودبار الموت، روستای گازرخان
۴. سام و جالوت (ع)، شهرستان قزوین، رودبار، روستای یکاکلایه علیا

گلستان
۱. صالح پیغمبر (ع)، شهرستان گرگان، آق قلا، روستای آق قنبر
۲. حضرت یعقوب (ع) شهرستان گرگان، آق قلا ـ. روستای صحنه علیا

لرستان
۱. داوود پیغمبر (ع)، شهرستان الیگودرز، ا، روستای داوود پیغمبر

مرکزی
۱. اشموئیل نبی‌الله (ع) شهرستان ساوه، بخش مرکزی روستای پیغمبر

همدان
۱. حیقوق نبی (ع)، شهرستان تویسرکان، حبقوق نبی بلوار حبقوق
۲. حجی پیامبر (ع)، شهرستان همدان، بازار فلسطین

خوزستان
۱. حزقیل (ع) شهرستان دزفول، خیابان شریعتی
۲. دانیال نبی (ع) شهرستان شوش، خیابان امام خمینی

مازندران
۱. ایوب پیغمبر (ع)، شهرستان تنکابن، شهر عباس آباد روستای پرچور
۲. دانیال نبی (ع)، شهرستان تنکابن، سلمانشهر ـ. دانیال

مقبره کدام یک از پیامبران الهی در ایران است؟

در اینجا زندگی نامه شش تا از آن پیامبران را می‌خوانیم

حضرت قیدار نبی (ع): شهرستان قیدار

حضرت قیدار نبی (ع) به عنوان جد سی‌ام حضرت محمد (ص) یاد می‌شود. همچنین در کتاب تاریخ یعقوبی این‌گونه آمده است که حضرت اسماعیل ۱۲ پسر داشت که بزرگ‌ترین آن‌ها حضرت قیدار بوده که پس از وفات حضرت اسماعیل و دفن او در حجر، قیدار جانشین پدر شد و مردم را به توحید دعوت کرد رامگاه حضرت قیدار نبی (ع) فرزند حضرت اسماعیل و نوه حضرت ابراهیم خلیل‌اله به قیدار مشهور شده است.

حضرت لوط (ع): شهرستان رباط کریم، روستای پیغمبر

ضرت لوط (ع) برادر زاده حضرت ابراهیم (ع) بوده که برای تبلیغ و هدایت مردم شهر "سدوم" وارد این شهرمی شود. اما پس از سال‌ها دعوت و هشدار به مردم برای ترک عمل شنیع لواط از طرف خدا فرمان می‌گیرد که قوم خود را ترک کند، زیرا به این قوم عذاب نازل می‌شود. مزار حضرت لوط نبی (ع) در روستای پیغمبر، واقع در شهرستان رباط کریم تهران قرار دارد، اکنون که این پیامبر عظیم‌الشان در نزدیکی پایتخت جهان اسلام آرمیده، در قرآن کریم نام حضرت لوط (ع) ۲۷ بار آمده است؛ همچنین در نسخه‌های تورات موجود ۳۲ بار، در زبور داوود ۱ بار، در انجیل لوقا ۳ بار و در انجیل برنابا ۱ باراسم ایشان مطرح شده است. در تاریخ وارد شده است لوط بن هاران بن تارح (ع) لوط (ع) پسرخاله ابراهیم (ع) و برادر ساره همسر ابراهیم (ع) بود؛ وی با حضرت ابراهیم عازم شهر اردن شدند و خدای متعال او را به پیامبری اهل موتکافات برگزید. لوط (ع) به شهر سدوما آمد و مردم آن دیار را به خداپرستی دعوت کرد. از امام باقر (ع) نقل شده است: حضرت لوط (ع) در میان قوم بنی اسراییل ۳۰ سال ست کرد و آن‌ها را به سوی خدا دعوت کرد.

دانیال نبی (ع): شهرستان شوش، خیابان امام خمینی

حضرت دانیال نبی (ع)، از جمله پیامبران بنی اسراییل در قرن هفتم قبل از میلاد است که نسل ایشان به داوود پیامبر (ع) می‌رسد. ایشان که دارای کتاب آسمانی است، در کودکی، پدر و مادر خود را از دست داد و زنی عابده پرورش و تربیت او را به عهده گرفت. دانیال نبی (ع) در زمان خود به خاطر داشتن هوش و استعداد فراوان توجه بزرگان و پادشاهان بسیاری را به خود جلب کرد. کتاب دانیال در ۱۲ فصل شامل خاطرات، رویاها، خواب‌های دانیال نبی و به زبان عبری است. نکته جالب توجه در این کتاب اشاره به ظهور منجی آخرامان است.

مقبره کدام یک از پیامبران الهی در ایران است؟

حیقوق نبی (ع): شهرستان تویسرکان، حبقوق نبی بلوار حبقوق

حیقوق نبی (ع) از پیامبران صاحب کتاب بنی‌اسرائیل و از نسل حضرت موسی (ع) بوده است. نام پدرشان یشوعالیت و نام مادرشان شونامیت بوده است. ایشان بعد از شعیای نبی (ع) مبعوث گردیده و با دانیال نبی (ع) و الیاس نبی (ع) معاصر بوده است. این پیامبر الهی در زمان خودش نگهبان معبد سلیمان (معبد بزرگ یهودیان) در اورشلیم (بیت‌المقدس کنونی) بوده است و به همین جهت دارای شان و مقام مذهبی خاصی نزد پیروان دین یهود است و نام ایشان در کتاب تورات عهد عتیق که برای یهودیان بسیار معتبر است، ذکر شده است. در کتاب قاموس المقدس» آمده است: حیقوق به معنای کسی که در بغل کشیده شده می‌باشد و او یکی از دوازده پیغمبرغیر اولوالعزم است. حیقوق این نام را بدان جهت یافت که در طفولیت به علت مریضی از دنیا رفت و حضرت الیاس (علیه السلام) او را بغل گرفت و دعا کرد و از خداوند حیات و زندگی وی را طلب نمود و او زنده شد.

حضرت شعیا (ع): شهرستان اصفهان؛ هاتف

یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل است که نسبتش به حضرت یعقوب می‌رسد. محل ست ایشان در بیت‌المقدس بوده و قبل از حضرت زکریا به رسالت مبعوث شدند. حضرت شعیا (علیه السلام) از پیامبران مبعوث بر بنی اسرائیل است. نام آن حضرت در قرآن نیامده، ولی در انجیل برنابا و انجیل متی مرقس و انجیل لوقا و انجیل یوحنا از او به عنوان اِشْعیاه پیغمبر» یاد شده است. در مجموعه کتاب مقدس، کتابی به نام کتاب اِشعیاه پیغمبر» وجود دارد و در آن الهامات خداوند بر حضرت شعیا (علیه السلام) به تحریر درآمده است. آن حضرت در قرن ۸ ق. م. در سرزمین فلسطین به نبوت رسید و مدت ۴۰ سال به هدایت قوم بنی اسرائیل مشغول بود.

مقبره کدام یک از پیامبران الهی در ایران است؟

ارمیا (ع): شهرستان شاهرود، شهر میامی، روستای ارمیا

ارمیا ابن-حلقیّا از پیامبران یهود در قرن ۶-ـ-۷ قبل از میلاد بوده که در قرآن به-طور صریح از او نامى به-میان نیامده است؛ ولى منابع تاریخى و تفسیرى و روایى در ذیل برخى آیات از او یاد-کرده-اند (بقره/۲، ۲۴۳، ۲۴۶ و ۲۵۹؛ اسراء/۱۷، ۴-ـ-۷؛ انبیاء/۲۱،۱۱) که عمده این یادکرد‌ها درباره برخى حوادث ى و اجتماعى یهود است. در دوره ارمیا، پیامبران دروغین بسیارى نیز حضور داشتند و این سبب مى-شد تا مردم در ادّعاى او با دیده تردید بنگرند؛ امّا سرانجام متألّهان یهود در بازگشت از تبعید بابل تصمیم گرفتند او را از پیامبران الهى برشمرده و افزون بر سخنانش، تاریخ زندگى او را نیز در تورات به-صورت پیامبرى الهى درج کنند. کتاب ارمیا یک بار به-وسیله شاگردش باروک، تدوین یافته، در بیت ایل در حضور مردم بر همگان خوانده شد؛ ولى پادشاه یهویاقیم از آن سخنان ناخشنود شد و آن صحیفه را پاره پاره کرد؛ آن گاه او با همیارى باروک به نگارش دوباره آن پرداخت.



سؤال: پوشیدن کروات چه حکمی دارد؟

جواب: به‌طور کلی پوشیدن کروات و دیگر لباس‌هایی که پوشش و لباس غیر مسلمانان محسوب می شوند به‌طوری که پوشیدن آن‌ها منجر به ترویج فرهنگ منحطّ غربی شود جایز نیست.


مهمترین رویدادهای اسلام در ماه ربیع الاول را در این گزارش بخوانید.

زمانی که نوبت نامگذاری ماه قمری بود، به سبب همزمانی با بهار، این ایام را ربیع نامگذاری کرده اند. حقیقتا بهار مومنان این ماه است چراکه سرشار از اتفاقاتی است که شیعه را در جهان سربلند می‌کند. در ادامه برخی از اتفاقات مهمی که در این ماه رخ داده است، را می‌خوانید.

شادی در ماه ربیع الاول مستحب است؟! / اتفاقات خوبی که در این ایام رخ داده

وضع تاریخ قمری به دست رسول اکرم (ص)

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ نخستین کسی که دستور وضع تاریخ هجری قمری را صادر کرد، رسول خدا (ص) بود. در زمان خلیفه دوم، حضرت امیرالمؤمنین (ع) آن را به تفصیل بیان کردو تقویم هجری قمری اسلامی از هجرت رسول خدا (ص) قرار داده شد. طبق منابع شیعه نسبت وضع تاریخ هجری قمری به دیگران اشتباه است. (تاریخ طبری، ج. ۲ ص. ۱۱۲ – ۱۱۰.)

آغازی بر اثباتِ حقانیت امام علی (ع)

یکی از رویدادهای این ماه رشادت امیر المومنین (ع) است. زمانی که بزرگان کوفه متوجه کمرنگی نفوذشان در جامعه شدند و خود را بازنده مبارزه با اسلام محمدی دیدند، چاره‌ای جز کشتن پیام آور اسلام برای خود متصور نبودند. زمانی که بزرگان مکه برنامه قتل رسول خدا (ص) را کشیدند، کمی آن طرف‌تر از مجلس شور آنها، مسلمانان در تدارک سفر پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه بودند. رسول خدا (ص) از حیله دشمنان با خبر شده بود؛ ایشان در آن شب که لیله المبیت نام داشت، مکه را به مقصد مدینه ترک کردند و حضرت علی (ع) بدون ترس از دشمنان اسلام، در بستر پیامبر (ص) خوابیدند. اگر امام علی (ع) با شجاعتش، در بستر رسول اکرم (ص) نمی‌خوابید، شاید اسلام در همان ابتدای راه، با چالش و خطرات فراوانی رو برو می‌شد که به بدنه این دین مبین لطمه می‌زد.

این گونه بود که آیه ۲۰۷ سوره بقره، نازل شد. خداوند در این آیه شریفه می‌فرمایند:

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ» بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

وصلتی که در آسمان‌ها بسته شده بود

دهم ماه ربیع الاول، سالروز ازدواج رسول اکرم (ص) با نخستین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه کبری (س) است. آنچه کمتر از این وصلت آسمانی گفته شده است، ماجرای خواستگاری حضرت خدیجه (س) از حضرت محمد (ص) است. روزی خدیجه (س) در خانه خود مجلسی تشکیل داده بود و از عالمان یهودی دعوت کرده بود تا برایش صحبت کنند. در اواسط جلسه جوانی خوش سیما از مقابل خانه خدیجه (س) گذشت. دانشمند یهودی از خدیجه (س) خواست که او را به مجلس دعوت کند. پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم یهودی مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: آن چه من در کتاب‌های آسمانی گذشته خوانده‌ام، نشان می‌دهد که او پیامبر آخرامان است. خوشا به سعادت بانویی که چنین جوانی شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت نایل آمده است.». (مناقب ابن شهر آشوب، ج. ۱، ص. ۴۱؛ سید هاشم رسولی محلاتی، درس‌هایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد ۲)، ص. ۱۷)

شادی در ماه ربیع الاول مستحب است؟! / اتفاقات خوبی که در این ایام رخ داده

خدیجه(س) با پیامبر (ص) در جد چهارم از طرف پدر و در جد هشتم از طرف مادر متحد بودند، به همین دلیل گاهی یکدیگر را پسر عمو، دختر عمو می‌خواندند.تقدیر الهی به گونه‌ای رقم خورد که اسباب همکاری میان خدیجه (س) و محمد (ص) در تجارت فراهم شد. مهربانی و ایمان الهی در رفتار محمد (ص) مشهود بود و حضرت خدیجه (س)پس از سال‌ها هم کفو خود را پیدا کرده بود. 

بانوی قریشی حصار غرورش را شکست و جایگاه و شوکت دنیایی را به خوشبختی ابدی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه، دغدغه ازدواجش با پیامبر (ص) را مطرح کند. روز سرنوشت ساز زندگی خدیجه (س) فرا رسید. پس از سفر تجاری که پیامبر (ص) سرپرستی آن را به عهده داشتند و برای حضرت خدیجه (س) انجام دادند، فرصت ملاقات فراهم شد. حضرت خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت: ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.» (سید هاشم رسولی محلاتی، درس‌هایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد ۲)، ص. ۱۹-۲۴)

پیامبر (ص) در پاسخ گفت، این موضوع را با نزدیکان و بزرگانش در میان می‌گذارد. با موافقت عموی پیامبر (ص) مجلس خواستگاری برگزار شد. در مجلس خواستگاری، ابوطالب عموی پیامبر (ص) به بیان ویژگی‌های پیامبر (ص) پرداخت. نقاط مشترک خدیجه (س) و پیامبر (ص) موجب ازدواج آنها شد.

مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه

در کتاب زاد المعد صفحه ۳۴۴ آمده است: داود بن علی عموی سفاح در مدینه در دهم ربیع الاول سال ۱۳۳ هـ. ق. به دعای امام صادق (ع) هلاک شد، چه اینکه داود بن علی فرمان داد، معلی بن خنیس را که از اصحاب امام صادق (ع) بود، شهید کردند.

مرگ معتصم عباسی

در سیر اعلام انبلاء آمده است: در پنجشنبه دوازدهم ربیع الاول سال ۲۲۷ هـ. ق. دو ساعت از شب گذشته، معتصم عباسی در سامرا به هلاکت رسید. سبب مرگش آن شد که حجامت کرد و سپس تب کرد و به همان تب در ۴۹ سالگی به جهنم شتافت. از بزرگترین جرائم او به شهادت رساندن امام جواد (ع) است. مدت خلافت او ۸ سال و ۸ ماه و ۸ روز بود، و هشتم از خلفای بنی عباس بود. او ۸ پسر و ۸ دختر داشت و ۸ قصر بنا کرد. معتصم مردی ظالم بود و از علم و ادب و نوشتن بهره‌ای نداشت. او به سادات خصوصاً بزرگان آن‌ها اذیت‌های بسیاری روا داشت، و در دوران حکومتش علاقه زیادی به ساخت بنا داشت.»

منبع: سیر اعلام النبلاء، ج. ۱۰ ص. ۳۰۶٫

هلاکت یزیدبن معاویه

در نیمه ماه ربیع الاول، یزید بن معاویه به هلاکت رسید. او که نتوانست عمر حکومتش را به چهار سال برساند، طبق گفته سید ابن طاووس در لهوف، به سبب افتادن از اسب و گیر کردن پای او به زین و تاختن اسب، به هلاکت رسید. در لهوف و برخی منابع آمده است: یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند. یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد، ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.

یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت:‌ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (علیهماالسلام) هستی‌ای دشمن خدا و رسول خدا. اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.

البته شیخ صدوق معتقد بود که یزید، شبانگاه در بسترش به سبب کثرت در شرب خمر به هلاکت رسید. در "الکامل فی التاریخ" درباره علت مرگ وی آمده است: سبب مرگ یزید، اصابت پارة سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود و بعد مُرد. (محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ج. ۹، ص. ۹)

شادی در ماه ربیع الاول مستحب است؟! / اتفاقات خوبی که در این ایام رخ داده

انقراض بنی امیه

در روز ۱۴ ربیع الاول با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد، و با انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیه به کلی منقرض شد. البته مروان در ۲۷ ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تأسیس دولت بنی عباس رسماً نام بنی امیه از صفحه خلافت برچیده شد.۱ اقوال دیگر ۱۳، ۲ و ۱۴ ربیع الاول۳، و ۱۲ ربیع الثانی۴ است.

منابع: مسار الشیعه، ص. ۵۰٫ - تاریخ یعقوبی، ج. ۲ ص. ۳۴۹٫ -توضیح المقاصد، ص. ۸٫ - تاریخ طبری، ج. ۶ ص. ۷۸٫

هفدهم ربیع الاول و ولادت دو معصوم

هفدهم ربیع الاول طبق نظر اکثر علمای اسلام، روز میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) است. بسیاری شادمانی در ماه ربیع الاول را مخصوص این روز عزیز می‌دانند.

اتفاقاتی که کام مسلمانان را در این ماه تلخ می‌کند

طبق آنچه در تاریخ اسلام آمده است، حمله به خانه حضرت زهرا (س) و دست بسته بردن امام علی (ع) در روز نخست ماه ربیع، شهادت حضرت سکینه (س) در پنجم ربیع، شهادت امام حسن عسگری (ع) به روایتی، خیانت هزاران سرباز سپاه امام حسن مجتبی (ع) به این امام مظلوم در جدال با معاویه که منجر به صلح طرفین شد، آغاز خلافت ظالمانه معاویه از جمله اتفاقات تلخ و نامیمونی است که در این ماه رخ داده است. 

 صراط


بسیاری از مورخین قدیمی و معاصر درباره مقبره منتسب به کورش هخامنشی در پاسارگاد تردید کرده‌اند و آن را متعلق به فرد دیگری و یا حتی زمانه دیگری دانسته‌اند.
صراط:
 

مقبره منسوب به کورش، پادشاه هخامنشی در پاساگارد قرار دارد. درباره این مقبره بین تاریخ‌نگاران و در کتب تاریخی اظهارات متفاوتی صورت گرفته است که در ادامه به این اظهارات بیشتر خواهیم پرداخت.

محل مرگ کورش کجاست؟

به گزارش فارس درباره مرگ کورش دوم (مشهور به کورش کبیر/ کورش بزرگ) در سال 529 پیش از میلاد، امروزه موضع‌گیری‌هایی زیادی وجود دارد. برخی این مسئله را یک رخداد سخت در تاریخ دانسته و معتقدند که مرگ کورش، مرگ یک انسان بزرگ بود. از سویی بسیاری نیز معتقدند که مرگ کورش، نقطه پایان بسیاری از جنگ‌ها، خشونت‌ها و خونخواری‌ها بود. چه اینکه او شخصیتی بود در پی قدرت و بخش عظیمی از زندگی خود را صرف به دیگر سرزمین‌ها نمود. گذشته از این قضاوت‌ها، نکته‌ای که جالب به نظر می‌رسد، چگونگی مرگ کورش کبیر است.

گزنفون (یکی از مورخین یونانی) معتقد است که کورش در بستر بیماری از دنیا -به مرگ طبیعی- رفت. از سویی دیگر، اکثر مورخین قدیم معتقدند که کورش کبیر در جنگ کشته شد.

هرودوت (مورخ مشهور یونانی) درباره مرگ کورش می‌گوید که کورش دوم، پس از فتح بابل (بابیلون)، خواست ماساژت‌ها (قومی سلحشور در حوالی آراکس- رود سیحون در ازبکستان امروزی-) را مطیع و سرزمین آن‌ها را تصاحب کند. هرودوت معتقد است که دلیل کورش کبیر به سرزمین ماساژت‌ها این بود که کورش کبیر، خود را از جهت نژاد برتر از دیگران می‌دانست. همچنین بر سرزمین ماساژت‌ها ملکه‌ای (به نام تومیریس Tomyris) حکومت می‌کرد، که کورش قصد داشت او را به مالکیت خود دربیارد! ملکه ماساژت‌ها در ابتدا، پیامی برای کورش فرستاد و او را از جنگ و خونریزی برحذر داشت، لیکن کورش توجهی به سخن تومیریس نکردد، او با تمام قوا در فکر حمله و تصاحب سرزمین ماساژت‌ها بود. ارتش هخامنشی به سرزمین ماساژت‌ها وارد شد، در مراحب اولیه نبرد، هخامنشیان پیروزی‌هایی کسب کردند، اما در ادامه پیروزی از آن ماساژت‌ها شد. بخش عظیمی از ارتش م هخامنشی تارومار شدند، کورش کبیر نیز کشته شد. جنازه کورش هم به دست تومیریس افتاد، سر از بدن کورش جدا کردند، سپس آن سر را درون ظرفی پر از خون گذاشتند، تومیریس در این هنگام گفت: هرچند من تو را در جنگ شکست دادم، ولى تو از راه فریب مصیبتى بر من وارد کردى و پسر مرا از من گرفتى (به کام مرگ فرستادی). ای کورش! چنانکه به تو گفته بودم، اکنون تو را از خوردن خون سیر می‌کنم.» هرودوت این نقل تاریخی را معتبرتر و صحیح‌تر از دیگر نقل‌ها می‌داند.

کتزیاس- دیگر مورخ یونانی- می‌گوید که کورش کبیر به جنگ قوم دربیک (Derbikkes) رفت. جنگی که ده‌ها هزار نفر در آن کشته شدند. کورش نیز در این جنگ زخمی شد، لیکن توانست بر دربیک‌ها پیروز شود. به گفته کتزیاس، کورش پس از پیروزی در این نبرد، وصیت کرد و حکومتش را میان فرزندان تقسیم نمود و پس از 3 روز از دنیا رفت.

برس‏ مورخ کلدانى هم معتقد است که کورش کبیر در میدان جنگ علیه قوم دها (که یک قوم سکایی در شمال و شمال شرق فلات ایران بودند) کشته شد.

نقاشی‌هایی از کشته شدنِ کورش در موزه‌های اروپایی، که سر بریدۀ کورش در تَشتی از خون، از خوردنِ خون سیراب شد

نتیجه اینکه از تمام روایات، غیر از روایت گزنفون، چنین استنباط می‌شود که کورش در انتهای زندگی به سرزمین‌های شمال شرقی فلات ایران یورش برد، لیکن دربارۀ جنگى که در آن کشته شده یا زخم برداشته گفته‌‏هاى مورّخین اندکی مختلف است، یعنى قومى را که با کوروش طرف بوده، هرودوت آن‌ها را ماساژت‏ مى‏‌نامد، کتزیاس آنان را دربیک‏ و برس کلدانى نیز آنان را دها نامید. در جغرافیاى استرابون نیز دیده مى‌‏شود، که این مردمان هر سه از اقوام سکایى بوده‏‌اند.[1]

گفتنی است که بنا بر نقل هرودوت، ارتش هخامنشی در نبرد ماساژت‌ها شکست سختی خورد و به دستور ملکه ماساژت‌ها سر از بدن کورش جدا شد، و از این روی، بعید است که مابقی ارتش شکست خورده و فرار کرده هخامنشی جسد کورش را از ماساژت‌ها پس گرفته باشند و از همین روی، دفن کورش در پاسارگاد -نقطه‌ای هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین ماساژت‌ها- نامعقول است.

مورخان مسلمان درباره کورش چه می‌گویند؟

در دوران پس از اسلام مورخین اسلامی کمتر به آرامگاه پاسارگاد پرداخته‌اند، به طوری که اشاره به آرامگاه کوروش در این منابع مختصر و محدود است. نخستین مورخ مسلمان که به آرامگاه پاسارگاد اشاره کرده ابن بلخی» است که در حدود 498 تا 511 هجری قمری کتاب ارزشمند فارس‌نامه را نگاشته است. ابن بلخی در کتاب فارس‌نامه» شرح آرامگاه کوروش را چنین بیان می‌کند: مرغزار کالان نزدیکی گور مادر سلیمان است طول آن چهار فرسنگ، اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کرده‌اند.»

پس از ابن بلخی، حمد الله مستوفی» صاحب کتاب نزهةالقلوب» در حدود سال 740 هجری قمری از این آرامگاه یاد کرده است، اما تشابه بسیار نوشته‌های او با توضیحات ابن بلخی نشان می‌دهد که احتمالاً از روی کتاب فارس‌نامه» نگاشته شده باشد. او این مکان را متعلق به مادر حضرت سلیمان (ع) می‌داند.

حاج میرزا حسن حسینی فسایی در کتاب ارزشمند فارس‌نامه ناصری» این بنا را به نام مشهد ام‌نبی» یاد کرده است.

 

اولین جهانگرد اروپایی که از این آرامگاه یاد می‌کند جوزپه باربارو (Barbaro Josafat) جهانگرد ونیزی است که در سال 1474 میلادی بازدیدی از آن داشته است. جوزپه باربارو در این باره می‌نویسد: گوری است که گویند قبر مادر سلیمان است و بر فراز آن کلیسای کوچکی است که خطوط عربی بر آن کنده‌اند، ایرانیان آن را مادر سلیمان خوانند و این بنا رو به مشرق است.[2]

در اینجا اختلاف نظر وجود دارد که مادر سلیمان، منظور مادر حضرت سلیمان (ع) است یا فرد دیگری. برخی این سلیمان را یکی از خلفای اموی یا عباسی می‌دانند و برخی نیز سلیمان را فرد مؤمنی می‌دانند که در آن منطقه می‌زیسته است.

چه کسی اولین بار این بنا را به کورش منتسب کرد؟

نخستین کسی که نظریه آرامگاه کورش برای این بنا را اظهار داشت، جیمز موریه بود که دو بار در سال‌های 08 و 11 میلادی بدان‌جا سفر کرده بود. با اینکه موریه بعدها از این نظر خود پشیمان شد و آرامگاه کورش و پاسارگاد را جایی در اطراف فسا گمان داد، اما دیگرانی همچون سِر رابرت کرپورتر در سال میلادی و کلو جیمز ریچ در سال 21 میلادی نظریه او را پذیرفتند. این در حالی بود که عده‌ای دیگر و از جمله دلاواله، اوزلی، لاسِن، اوپرت، سایس و ژان دیولافوآ آرامگاه کورش و پاسارگاد را در اطراف فسا می‌دانستند. علاوه بر این، عده‌ای دیگر نیز نظرات متفاوتی داشته‌اند. آلبرشت فون ماندِلسو در سال 1638 میلادی و به تأسی از ون مسیحی مقیم شیراز، این مقبره را مدفن مادر سلیمان چهاردهمین خلیفه پس حضرت علی دانسته است. سِر ویلیام اوزلی در سال 11 میلادی مدعی می‌شود که تخت‌جمشید یا پرسپولیس همان پاسارگاد/پارسه‌گرد و محل آرامگاه کورش است و زاکارتی نیز بنای موسوم به زندان سلیمان را آرامگاه او دانست. چریکف در سال 47 مقبره مادرسلیمان را قبر بهمن پادشاه کیانی معرفی کرد. مارسل دیولافوآ آنرا مقبره ماندانا (مادر کورش) و اوپرت نیز آنرا مقبره کاساندان (زن کورش) دانسته‌اند. ویسباخ بدون آنکه نظری در مورد محل آرامگاه کورش بدهد، بنای فعلی موسوم به مقبره مادرسلیمان را آرامگاه کورش نمی‌داند.


جیمز موریه

از جمله دلایل کسانی که مقبره مادرسلیمان را آرامگاه کورش نمی‌دانند، این است که گزارش‌های مورخان یونانی (بنایی در یک منطقه کوهستانی با کتیبه و ده سکوی مطبق و اطاق بزرگی که بتواند تابوت و تخت و میز و ساغرها و هدایای گوناگون را در خود جای دهد) با وضعیت ظاهری این منطقه هموار و مقبره‌ای با شش سکوی مطبق و اطاق بسیار کوچک و بدون کتیبه یا جای کتیبه، سازگاری ندارد.[3]

محققان معاصر ایرانی چه می‌گویند؟

پروفسور عبدالمجید ارفعی (نخستین مترجم استوانه کوروش از زبان اصلی بابلی‌نو به فارسی) درخصوص آرامگاه کوروش در پاسارگاد معتقد است: هیچ سندی برای آنکه تأیید کند که این آرامگاه در پاسارگاد، مقبره کوروش است، در دست نداریم. عده‌ای براساس شواهد گفتند که این آرامگاه منسوب به کوروش است. حال آنکه پاسخی برای سوالاتی ازجمله اینکه این بنا واقعاً آرامگاه است یا خیر! بعد از کوروش ساخته شده یا خیر و ده‌ها سؤال دیگر نداریم. این آرامگاه با توصیفی که در کتاب‌های یونانی آمده، مطابقت ندارد. این بنا نوشته‌ای مبنی بر تأیید آرامگاه کوروش بودن در خود ندارد.


پروفسور عبدالمجید ارفعی

مسعود گاری (باستان شناس پیشکسوت) نیز درخصوص واقعیت‌های تاریخی که درخصوص آرامگاه کوروش مطرح می‌شود و اینکه آیا این بنا آرامگاه کوروش هست یا خیر می‌گوید: می‌دانیم کوروش این آرامگاه را برای همسر خود ساخته است. اما در این آرامگاه و حتی زیر شیروانی آن جز چند قطعه استخوان چیز دیگری پیدا نکردیم. هیچ اطلاع دقیقی هم دراین خصوص نداریم. فقط می‌دانیم که در دوران کهن این بنا را به عنوان گور صخره‌ای یا سنگی برای کوروش در نظر گرفته‌اند و ساخت این بنا براساس بناهای اورارتویی است.

ارفعی و گاری بر این مهم تاکید دارند که بنای پاسارگاد نمی‌تواند آرامگاه کوروش باشد. کامیار عبدی (باستان‌شناس متخصص در حوزه هخامنشیان) نیز در این باره معتقد است: در متون باستانی و در کتیبه‌ها به این اشاره شده که این آرامگاه را کوروش ساخته البته در آن زمان سنت بر آن نبود که برای مرده‌ها سنگ قبر بگذارند؛ درخصوص داریوش نیز استثنا وجود دارد. البته در متون یونانی آمده که در گذشته کتیبه‌ای در این مکان وجود داشته و اسکندر آن را خوانده و مضمون آن کتیبه آن بود که این بنا آرامگاه کوروش است. البته مدارک مکتوب و باستان‌شناختی داریم که این بنا مربوط به دوران کوروش است، اما اینکه آرامگاه همسرش بوده یا خیر را بعید می‌دانم. البته کمی آن‌سوتر بنایی به نام زندان سلیمان قرار دارد که گفته می‌شود ممکن است این مکان آرامگاه همسر کوروش باشد که البته به آن هم مطمئن نیستیم.[4]

 

پی‌نوشت:

[1]-https://www.adyannet.com/fa/news/16058

[2]-http://yon.ir/coQyB

[3]-http://irania.ir/ie/4234

[4]-http://yon.ir/dmWkb


سنگ حدید را مانند یک حرز می‌دانند که می تواند بلا را دفع کند و اثر آن را خنثی سازد و به منظور ایمنی و محافظت در برابر خطرات و غلبه بر دشمنان کاربرد دارد.

سنگ حدید نوعی کریستال مات است که به رنگ های سیاه، سیاه مایل به خاکستری و قهوه ای مایل به قرمز موجود می باشد. این سنگ از اکسید آهن سیاه و فی شکل، تشکیل می شود که با منیتیت (سنگ آهن مغناطیسی) و اکسید آهن مغناطیسی متفاوت است.

سنگ حدید به نام "سنگ خون" نیز نامیده می شود، زیرا رنگ قرمز شفاف سنگ سنباده از این سنگ حاصل می شود و مایعات خنک کننده در دستگاه برش، هنگام برش هماتیت خونی رنگ می شوند. هماتیت در اکثر نقاط دنیا یافت می شود.

از کشورهای اصلی منبع این سنگ می توان به آلمان، ایتالیا، برزیل، ایالات متحده آمریکا، سوئیس، کانادا، روسیه، سوئد و ایتالیا اشاره کرد. نوعی از هماتیت که در جواهرسازی استفاده می شود، شکل تراش خورده هماتیت آبی رنگ مایل به خاکستری است که بعد از اتمام مراحل تراش به رنگ نوک مدادی در آمده و جلایی مناسب و براق فی پیدا می کند. به عنوان مهره، تسبیح و… مصرف می شود و می تواند نگین انگشتری مناسبی باشد. خود هماتیت به عنوان جایگزین مروارید سیاه به کار می رود. اما باید بدانید که وزن آن خیلی سنگین تر از مروارید است.

برخی از حدیدها بخاطر وجود منگنز خاصیت مغناطیسی و آهن ربایی دارند که بیشتر در برزیل به دست می آید. سختی آن ۵/۶ و وزن مخصوصش حدود ۵ است. اگر یک تکه حدید را به قسمتی از ظروف یا کاشی هایی از جنس چینی که لعاب نداشته باشد، بکشیم، خط قرمزی ایجاد می شود ( و البته مراقب خش افتادن خود جواهر باشید). دراصل اگر هماتیت به عنوان عامل ساینده به کار رود، از خود اثری به رنگ قرمز روشن به جا می گذارد که در اصطلاح جواهر سازان به نام سرخاب” شناخته می شود

 

تشخیص سنگ حدید اصل

برای تشخیص سنگ حدید اصل می توانید آن را بر روی ظروف یا کاشی هایی از جنس چینی که لعاب ندارند بکشید؛ سنگ حدید اصل خط قرمزی را ایجاد می کند. البته باید مراقب خش افتادن بر روی خود نگین حدید باشید.

 

خواص درمانی سنگ حدید

برای سنگ حدید خواص فراوانی بیان شده که مهمترین این خواص به شرح زیر است:

* تقویت قلب

* تنظیم گردش خون

* درمان فشار خون

* تصفیه خون

* تحریک جذب آهن توسط خون و درمان کم‌خونی

* تسکین درد‌های آرتروز و انقباضات ماهیچه‌ای

* ایجاد تعادل و تنظیم چاکرای اول

* ایجاد قدرت، استقامت و نشاط

* تقویت تمرکز و حافظه

* ممانعت از جذب امواج منفی دیگران

* تقویت اعتماد به نفس و اراده

* غلبه بر وسواس عملی و اعتیاد

* درمان پرخوری و مصرف دخانیات

* درمان اضطراب و بی خوابی

* کمک به تعادل بدن

* بهبود جذب اکسیژن توسط بدن

 

خواص سنگ حدید

سنگ حدید را مانند یک حرز می‌دانند که می تواند بلا را دفع کند و اثر آن را خنثی سازد و به منظور ایمنی و محافظت در برابر خطرات و غلبه بر دشمنان کاربرد دارد.

سنگ حدید هفت جلاله می تواند در باطل کردن سحر و جادو و محافظت از شر جن کاربرد داشته باشد.

 

محافظت از انگشتر سنگ حدید

امام صادق (ع) فرمود: این انگشتری را از نجاست و بوی گند و بد حفظ کن و آن را داخل حمام و دستشویی نبر! پس هر کس بر جان خودش ایمن نیست و از هلاکت می ترسد از این انگشتری استفاده کند و آن را از دشمنانت بپوشان تا مبادا از آن استفاده کنند و آن را به کسی نده مگر آن که او هم از شیعیان باشد و به او مطمئن باشی.»

 

روش شارژ و نگهداری سنگ حدید :

با توجه به اینکه مواد اصلی این سنگ از آهن است لذا توصیه می شود که در مسیر آب و یا با آب شستشو نشود. می توانید برای شارژ مجدد سنگ در نمک خشک دریا قرار دهید و روی آن را بپوشانید.

 

روایت ائمه از سنگ حدید و خواص آن :

امام صادق (ع) فرمودند: دوست دارم هر مومنی پنج انگشتر در دست کند، عقیق بابت دفع فقر، فیروزه بابت گشایش کار، یاقوت بابت دفع پریشانی، حدید بابت غلبه بر دشمنان، درنجف بابت آسان شدن امور (وسائل الشیعه)

امام صادق (ع): بد نمی دانم در دست کردن انگشتر حدید را وقتی که به دیدن کسی رود که از او ترسد از اهل شر برای آنکه شر او ساکن می شود و انگشتر حدید شیاطین را دور می کند و به درستی که هر کسی که انگشتر در در دست کند با نظر کردن به آن خداوند زیارت یا حج یا عمره در نامه عمل او بنویسد که ثوابش، ثواب پیامبران و صالحان باشد.


عراکی اظهار کرد: تمام لوازم آرایشی حاوی مواد شیمیایی خطرناک هستند که با استفاده مکرر باعث عوارض جبران ناپذیری در بلند مدت برای پوست کودک خواهد داشت.

این روزها متاسفانه شاهد کودکان زیادی هستیم که به دست مادرانشان آرایش می شوند، از طرفی تبلیغ این فقر فرهنگی از سوی سلبریتی‌های به ظاهر روشن فکر هم روز به روز رو به افزایش است.

 با گسترش استفاده خانواده‌ها از دنیای مجازی (به خصوص اینستاگرام) و به رخ کشیدن ظاهرها و الویت دادن به زیبایی، متاسفانه والدینی هستند که برای یک عکس آتلیه‌ای ساده کودک را به آرایشگاه می بردند و آرایش سنگین روی چهره معصوم او انجام می دهند؛ همین امر به صورت ناخودآگاه به کودک القا می‌کند که بدون آرایش زیبا نیستی و اگر می‌خواهی دیده شوی و مورد توجه عموم و تحسین همگان قرار گیری باید صورتت را آرایش کنی.


علاقه به آرایش کردن از چه سنی آغاز می شود؟

زیبا عراکی پژوهشگر حوزه کودکان در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان درباره معضل آرایش کودکان، گفت: علاقه به آرایش کردن در کودکان دختر از سنین ۴ الی ۶ سال آغاز می شود، در این سن کودکان با توجه به ظاهر زیبا و فریبنده لوازم آرایشی کنجکاو هستند تا به این لوازم دست بزنند و حتی سوالاتی از والدین در این زمینه بپرسند، البته این امر کاملا طبیعی است و جزو مراحل رشد دختران محسوب می شود و اولیا نباید کوچکترین انگ اخلاقی و روحی به کودکان بزنند.

این پژوهشگر حوزه کودکان اظهار کرد: متاسفانه آرایش و استفاده از لوازم آرایشی در سنین پایین در کشور رو به افزایش است، البته باید توجه داشت که بر اساس تحقیقات پژوهشگران در کشورهای جهان سوم میزان تمایل افراد به آرایش کردن بالاست، در حالی که برعکس آن در کشورهای پیشرفته و صنعتی کودکان به هیچ عنوان آرایش نمی کنند و در میان خانم های مسن آرایش بسیار ملایم دیده می شود.

عراکی با اشاره به عوارض آرایش در کودکان گفت: عوارض زیادی در استفاده از لوازم آرایشی کودکان عنوان شده است، پوست حساس و لطیف کودکان به سرعت آسیب می بیند وعوارض آرایش کردن روی چهره کودک از عوارض آرایش کردن روی چهره بزرگسالان بیشتر است.

او ادامه داد: تولیدکنندگان مواد آرایشی همگی به دنبال سود دهی بیشتر خود هستند. آنها از مواد نامرغوب با مضرات بالا و قیمت پایین به سود خود می اندیشند.

عراکی اظهار کرد: مواد آرایشی مورد استفاده کودکان در بیشتر موارد مایع هستند، اما باید توجه داشت که رژ، برق لب و ریمل منبع بالایی از باکتری های مضر هستند که ضرر آن مستقیم بر روی چهره زیبای کودکتان مشهود خواهد شد. از طرفی لوازم آرایشی مادر با کودک معمولا مشترک است و همین امر باعث انتقال میکروب می گردد.

این پژوهشگر حوزه کودکان تصریح کرد: والدین بعداز دیدن آرایش بر روی صورت کودکشان از لفظ چه خوشگل شدی استفاده می کنند اما نمی‌دانند با همین کلمه چه برسر شخصیت کودک خود می آوردند.


مضرات استفاده از لوازم آرایش در کودکان

عراکی اظهار کرد: تمام لوازم آرایشی حاوی مواد شیمیایی خطرناک هستند که با استفاده مکرر باعث عوارض جبران ناپذیری در بلند مدت برای پوست کودک خواهد داشت.

او با اشاره به عوارض پوستی آرایش کودکان، گفت: آکنه، کک و مک صورت، خشک شدن و شکنندگی مژه های چشم ،سفیدی و بی رنگ شدن لب ها، آبریزش بینی و چشم، خارش و سوزش پلک و ریزش ابرو، سرطان پوست، عفونت چشم، تبخال پیری زود رس چهره از عوارض استفاده از لوازم آرایشی در کودکان است افزون بر این‌ها شادابی طبیعی پوست به مرور کاهش می یابد.

عراکی گفت: محققان حتی پیشنهاد می کنند از زدن لاک های طولانی مدت و پی در پی در ناخن کودک خودداری شود؛ چرا که عوارضی مانند خشک شدن ناخن و شکنندگی آن را در بر دارد.


آسیب های روحی که آرایش کردن به کودکان وارد می کند

او اظهار کرد: با آرایش عزت نفس کودک ازبین می رود چون ناخودآگاه به او القا می شود بدون استفاده از این لوازم آرایش زیبا نخواهد شد، همچنین دیده شده آرایش کردن مداوم کودک باعث بلوغ زود رس در او می شود .

عراکی ادامه داد: کودک در نوجوانی دچار بحران هویت می شود و برای جلب توجه و زیبایی کارهایی مانند: سوراخ کردن لب و نگین زدن به بینی انجام می دهد در حالی که در این سنین باید تمرکز نوجوانان در موفقیت های درسی باشد.

این پژوهشگر حوزه کودکان اظهار کرد: در هنگام مواجهه با آرایش کودکان از برخورد چکشی با کودک جدا خودداری شود. به کودکتان آموزش دهید، اگر شاهد آرایش کودکتان بودید، با لطافت و مهربانی کلام به او بگویی بدون آرایش زیباتری و این آرایش، مانع دیدن چهره نازنین تو است، با او در این مورد صحبت کنید، دائم به او اعتماد به نفس دهید و تلقین کنید که او زیبا، دوست داشتنی و نور امید خانه شماست.


والدین این توصیه ها را آویزه گوش کنند

او ادامه داد: به کودکتان بگویید اگر در اطراف خود کسانی را می‌بیند که آرایش می کنند، این افراد نشاط پوست شان با افزایش سن از بین می‌رود و مجبورهستند مقداری آرایش کنند که چهره شان بی روح نباشد، به او بگویید بهترین آرایش در صورت لبخند همیشگی است، والدین به محض دیدن آرایش روی چهره کودک نباید شگفت زده شوند و بگویند چه زیبا شده ای.

عراکی بیان کرد: مادرهای گرامی می توانند از جایگزین آرایش استفاده کنند، از جمله موهای کودک را به مدلهای مختلف و با کش های رنگین ببندید، از گل‌سرهای زیبا، شال و هد بندهای عروسکی، کیف های فانتزی، جوراب های رنگی، لباس‌های شاد و دستبدهای دست ساز با سلیقه خودتان استفاده کنید.

این پژوهشگر حوزه کودکان گفت: مادرها توجه داشته باشند الگوی رفتاری کودکان از ۴ سالگی شما مادران عزیز هستید پس دقت کنید لوازم آرایشی به مقدار زیاد استفاده نکنید و برای کودک خود به نشانه روشنفکری این لوازم را خریدداری نکنید.


نقش والدین و خانواده درکم رنگ کردن آرایش در بین کودکان

او با بیان اینکه کشور ما درصدر آمار استفاده از لوازم آرایشی در بین کشورهای منطقه قرار دارد، گفت: والدین باید به جای تمرکز بر روی آرایش صورت به مراقبت های پوستی دقت کنند به عنوان مثال از کرم های ضد آفتاب و ماسک های گیاهی استفاده کنند.

این پژوهشگر حوزه کودکان گفت: خانواده پایه گذارترین قدم برای فرهنگ سازی کم رنگ کردن آرایش در بین کودکان، نوجوانان و ن است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران


دروغگویی بخشی اجتناب ناپذیر از طبیعت انسان و یکی از متداول‌ترین تعاملات اجتماعی در بین انسان‌هاست.

با این ۱۰ نشانه دروغگو‌ها را بشناسید/ چگونه دروغ گفتن را ترک کنیم؟ دروغ‌گویی عبارت است از دادن اطلاعاتی نادرست به‌صورت عمدی برای فریب دیگران که غالباً با منافع شخصی همراه است. دروغ‌گویی می‌تواند نشانه‌ای از عدم سلامت روانی و یا اختلال شخصیت مرزی و یا خودشیفتگی در افراد باشد. پس می‌توانیم این طور بگوییم که دروغ‌گویی همیشه نشانه بی‌اخلاقی نیست بلکه گاهی اوقات نشانه یک مشکل روانی است که ممکن است از وجود آن مطلع نباشیم.

دروغ‌گویی به روابط آسیب رسانده و مشکلاتی، چون عدم اعتماد را به دنبال دارد. مردم برای پنهان کردن رفتار خود و یا فعالیت‌هایی که احساس می‌کنند ممکن است مورد قضاوت قرار بگیرند، دروغ می‌گویند. گاهی نیز برخی ناخودآگاه و بدون داشتن دلیلی مشخص شروع به‌دروغ‌گویی می‌کنند.

دروغ‌گویی می‌تواند به بخشی عادی از زندگی ما تبدیل شده و در شغل، حفظ روابط و عملکرد زندگی عادی تداخل ایجاد کند، بنابراین مانند هر بیماری روانی دیگری نیاز به بررسی دارد.

علل دروغ‌گویی:

- دلایل بیولوژیکی یا ژنتیکی
- اعتمادبه‌نفس کم
- وجود یک اختلال شخصیتی (اختلال شخصیت مرزی (BPD)، اختلال شخصیت خودشیفتگی (NPD)، اختلال شخصیت ضداجتماعی (APD))
- سوءمصرف مواد

- افسردگی
- منافع یا لذت شخصی
- فراموشی و زوال عقل
- عدم همدلی

وقتی شخصی اطلاعات بیش از درخواست شما و با جزئیات زیاد ارائه می‌دهد به احتمال زیاد سعی در کتمان حقیقت دارد و نمی‌خواهد حقیقت را به شما بگوید.

در تعاملات روزمره افراد دروغگو چه نشانه‌هایی دارند؟

۱- سریع تغییر موقعیت می‌دهد
اگر از فردی رو در رو سؤال پرسیدید و او سریع جهت سر خود را تغییر داد احتمالاً در فکر دروغ گفتن به شما است. دروغ‌گو‌ها معمولاً در این مواقع خم‌شده و یا سر خود را به یک سمت دیگر متمایل می‌کنند. این اتفاق درست قبل از اینکه پاسخی به شما بدهد اتفاق می‌افتد.

۲- تغییر در نحوه نفس کشیدن
وقتی کسی قصد دروغ گفتن به شما را داشته باشد ممکن است که نوع نفس کشیدنش تغییر کرده و یا نفس عمیق بکشد. وقتی طرز نفس کشیدن دروغ‌گو تغییر می‌کند شانه‌ها را بالا داده و با تن صدای ضعیف به شما پاسخ می‌دهد درست مانند زمانی که عصبی هستند.

۳- ناگهان ثابت و بی‌حرکت می‌شوند
در حالت عادی هنگام صحبت کردن بدن نیز ناخودآگاه حرکات ظریف و آرامی دارد، ولی فرد دروغ‌گو مانند فردی که عصبی شده ناگهان یکجا بی‌حرکت و ثابت شده و پاسختان را می‌دهد.

۴- کلمات یا عبارات را تکرار می‌کنند
چون دائماً در تلاش‌اند که شما و خودشان را به چیزی متقاعد کرده و به تأیید برسانند ممکن است یک عبارت را مثل "من . من . من نکردم" را بار‌ها تکرار کنند. در واقع تکرار راهی برای خرید وقت برای جمع‌کردن افکارشان است.

۵- ارائه اطلاعات زیاد و بیهوده
وقتی شخصی اطلاعات بیش از درخواست شما و با جزئیات زیاد ارائه می‌دهد به احتمال زیاد سعی در کتمان حقیقت دارد و نمی‌خواهد حقیقت را به شما بگوید. دروغ‌گو‌ها معمولاً زیاد صحبت می‌کنند، زیرا امیدوارند که دیگران حرف‌هایشان را باور کنند.

۶- پوشاندن دهان
یکی از نشانه‌های دروغ‌گو پوشاندن ناخودآگاه دهان با دست‌ها است، در واقع دروغ‌گو با این کار سعی در قطع ارتباط با مخاطب خود را دارد.

۷- حرکت بیش از حد پا‌ها
حرکت پا‌ها به شما می‌گوید که دروغ‌گو احتمالاً از ادامه صحبت با شما عصبی و ناراحت شده است و تمایل دارد موقعیت خود را ترک کند. نگاه کردن به پا‌ها یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای کشف یک دروغ‌گو است.

۸- دشواری در صحبت کردن
صحبت کردن برای افراد دروغ‌گو سخت است به این دلیل که سیستم عصبی اتوماتیک وار در مواقع استرس‌زا بزاق کمتری تولید کرده و غشا‌های مخاطی دهان خشک می‌شوند.

۹- پلک نزدن و خیره شدن
افراد دروغ‌گو معمولاً تمایلی به برقراری تماس چشمی ندارند، اما گاهی ممکن است برای حفظ تماس چشمی و کنترل بیشتر اوضاع بدون پلک زدن به شما خیره شوند. البته یکی دیگر از نشانه‌های فرد دروغ‌گو پلک‌زدن سریع هم است.

۱۰- اشاره کردن
زمانی که فرد دروغ‌گو عصبی و خشمگین می‌شود تلاش می‌کند تا دستش را به حالت اشاره به سمت شما بگیرد.
اشاره

چگونه دروغ گفتن را ترک کنیم؟

۱. اعتراف کنید مشکل دارید
اعتراف یکی از اولین، بزرگ‌ترین و دشوارترین مراحل برای ترک دروغ‌گویی است. با یک فرد مورد اعتماد در مورد مشکلتان صحبت کرده و به او بگویید که در ترک عادت بد دروغ‌گویی کمکتان کند.

۲. فکر کردن به عواقب دروغ‌گویی
دروغ گفتن باعث از بین رفتن اعتماد، روابط و ایجاد مشکلاتی در زندگی می‌شود. درک عواقب بد دروغ گفتن می‌تواند به‌عنوان یک بازدارنده برای شما باشد؛ بنابراین قبل از دروغ گفتن وقت بگذارید و به پیامد‌های دروغی که می‌خواهید بگویید فکر کنید.

۳. دلیل دروغ‌گویی خود را بشناسید
سعی دارید چه چیزی را پنهان کنید؟ آیا بهترین راه گفتن حقیقت نیست؟ همه معتادان احساس می‌کنند که باید دروغ بگویند تا اعتیاد خود را کتمان کنند. بیشتر دروغ‌گو‌ها دلیلی برای خود دارند و بیشترین علت دروغ‌گویی اقدامات اشتباهی است که انجام می‌دهند؛ بنابراین شما هم وقت بگذارید و عامل دروغ‌گویی خود را پیدا کنید.

۴. اعتراف کنید
درست است که اعتراف به دروغ سخت است و به غرور شما آسیب می‌رساند، ولی بهتر از آن است که دروغ‌گو باشید. بهتر است زمانی که دروغ گفتید فوراً اعتراف و طلب بخشش کنید. اعتراف باعث فروتنی و منجر به از بین بردن عادات بد می‌شود. زمانی که در حال اعتراف هستید از خدا بخواهید در ترک این عادت به شما کمک کند.

۵. نسبت به قولی که داده‌اید متعهد باشید
اگر به کسی قول داده‌اید که کاری را برایش انجام دهید، ولی هرگز قصد انجام آن کار را هم ندارید شما یک دروغ‌گو هستید. زمانی که قادر به انجام کاری نیستید صادق باشید و به محدودیت‌هایی که دارید اعتراف کنید و جلوی دروغ‌گویی را بگیرید.

۶. گفتن حقیقت را تمرین کنید
زمانی که احساس کردید نیاز به دروغ گفتن دارید لحظه‌ای صبر کرده و فکر کنید. به این فکر کنید که فرد مقابل شما اگر می‌دانست که شما در حال دروغ گفتن به او هستید چه حسی نسبت به شما خواهد داشت. به این فکر کنید که اگر همه مردم به شما دروغ می‌گفتند چه حسی داشتید؟ طبیعتاً خیلی ناراحت‌کننده و دردناک خواهد بود، با جایگزین کردن راست‌گویی به‌جای دروغ‌گویی در ترک این عادت بد به خود کمک کنید. به خاطر خودتان، خانواده و عزیزانتان همیشه صادق باشید و حقیقت را بگویید حتی اگر از نتیجه آن می‌ترسید!

۷. تعهد به صداقت به هر قیمتی
گفتن حقیقت ممکن است برای ما گران تمام شده و ناراحت‌کننده باشد، اما وقتی صداقت را پیش بگیرید در واقع یک قدم به شخصی که می‌خواهید باشید نزدیک شده‌اید. اگر جواب سؤالی را نمی‌دانید دروغ نگویید و تنها به گفتن عبارت "من نمی‌دانم" بسنده کنید؛ مانند ترک هر اعتیادی ترک دروغ‌گویی هم کار ساده‌ای نیست. با گفتن حقیقت راحت‌تر می‌توانید صادق و راست‌گو شوید. اگر این عادت مهلک و مخرب را ترک کنید برای همیشه از خودتان راضی خواهید بود.

منبع: تبیان


صفحه ریحانه منتسب به رهبر معظم انقلاب پستی از فرمایشات معظم له درباره برگزاری جشن عروسی در ایام فاطمیه منتشر کرد.
صراط:

صفحه ریحانه منتسب به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی ‌ای (مد‌ظله‌العالی)، رهبر معظم انقلاب پستی از فرمایشات معظم له به این شرح منتشر کرد:

به گزارش میزان ایام فاطمیه جمعا ۶ روز است، ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی است؛ و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه به عنوان روز شهادت آن حضرت (س) معرفی شده است، به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماه‌های قمری از رحلت پیامبر (ص) تا شهادت حضرت زهرا (س)، ۲۹ روز بوده باشند، حال آنکه در صورت کامل بودن ماه‌های قبل، روز شهادت ۱۳جمادی الاول و سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری ۲۹ روزه و حداکثر ۴ ماه قمری ۳۰ روزه می‌توانند پشت سر هم قرار گیرند.


تیرگی زیر چشم‌ها یک وضعیتی است که در حالت عادی معضل خاصی برای سلامتی ندارد اما ممکن است همیشه بزرگتر از سن واقعی‌تان به چشم دیگران بیایید.

به گزارش خبرنگار  کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛  سیاهی و تیرگی زیر چشم ها ها یک وضعیتی است که در حالت عادی معضل خاصی برای سلامتی ندارد اما ممکن است همیشه بزرگتر از سن واقعی تان به چشم دیگران بیایید. پوست زیر چشم بنا بر دلایلی در معرض سیاهی قرار می گیرد اما در صورتی که علاقه دارید این تیرگی را نابود کنید بهتر است روش های خانگی و ساده را جدی بگیرید. به همین منظور باشگاه خبرنگاران جوان در گزارش زیر به بیان راهکارهای طبیعی و موثر در جهت تیرگی زیر چشم ها پرداخته است که در ادامه می خوانید؛

تیرگی دور چشم های خود را با این روش نابود کنید


کمبود خواب

یکی از مهم ترین علت های اصلی تیرگی زیر چشم ها کمبود خواب است. درصورتی که چشم ها به اندازه کافی استراحت نداشته باشند خون و اکسیژن نمی تواند به اندازه در نواحی زیر چشم ها جریان داشته باشد در نتیجه باعث ایجاد چین و چروک خواهد شد به همین علت بسیاری از متخصصان طب خواب توصیه زیادی به 8 ساعت استراحت در طول روز دارند.



عوامل ژنتیکی

طبق بسیاری از مطالعات علمی عوامل ژنتیکی تاثیر زیادی در سیاهی دور چشم ها دارند در صورتی که والدین به تیرگی دور چشم ها مبتلا شوند فرزندان آن ها هم در اکثر مواقع دچار خواهند شد در اینگونه موارد بهتر است تحت نظر پزشک برای کاهش تیرگی های دور چشم ها قرار بگیرید.

کم آبی بدن

زمانی که بدن انسان خشک باشد رگ های خونی نمی توانند زیر پوست چشم متورم شوند به همین علت باعث تیرگی نواحی زیر چشم ها خواهند شد پس نوشیدن آب به مقدار کافی را در برنامه روزانه خود قدار دهید.

آفتاب

اشعه ماورائبنفش در نور خورشید باعث تحت تاثیر قرار دادن رنگدانه ملانین در زیر پوست مخصوصا ایجاد تحت سیاهی و تیرگی زیر چشم ها خواهند شد. حتما به یاد داشته باشید که مصرف الکل، قلیان و دخانیات هم تاثیر زیادی در تیرگی دور چشم ها دارند پس برای گاهش تیرگی دور چشم ها به هیچ عنوان از دخانیات استفاده نکنید.

راهکاری اساسی در جهت کاهش تیرگی زیر چشم ها

نتیجه محققان و دانشمندان نشان داده اسن که در صورت از بین بردن تیرگی زیر چشم ها بهتر است شب‌ها سر خود را بالاتر از دیگر قسمت‌های بدن قرار داد چرا که بالا بودن سر درهنگام خواب از تجمع مایع بافتی زیرچشم، پف کردن و ایجاد حلقه تیره زیر آن جلوگیری خواهد کرد.


همزمان با آغاز بارش‌های پاییزی سازمان هواشناسی نسبت به وقوع رعد و برق و خطرات ناشی از آن هشدار داده است. این پدیده می‌تواند خسارت های جانی جبران ناپذیری را باعث شود.

سازمان هواشناسی در جدیدترین اطلاعیه‌ای که صادر کرده با اشاره به بارش باران، در غرب و جنوب‌غرب کشور نسبت به وقوع آبگرفتگی معابر، رعد و برق و وزش باد در 13 استان کشور هشدار داده است.

به گزارش تسنیم یکی از پدیده‌های طبیعی که در زمان بارش باران و معمولا در پاییز روی می‌دهد، رعد و برق است. این پدیده به واسطه تخلیه بار الکتریکی بر اثر افزایش بخار آب در ابر‌ها ایجاد می‌شود و درنتیجه الکترون‌های آزاد در پایین ابر به وجود می آیند، در حالی یون‌های مثبت به سمت بالا حرکت می‌کنند، میدان الکتریکی بسیار قدرتمندی ایجاد می‌شود و تخلیه میدان الکتریکی به وسیله اتصال کوتاه به زمین برای خنثی کردن اختلاف شار الکتریکی روی می‌دهد.

بدن انسان رسانه جریان برق است و الکترون‌های آزاد از آن عبور می‌کند. چنانچه شخصی در مسیر رعد وبرق قرار داشته باشد نیرویی معادل 300 کیلو ولت انرژی از بدن او عبور کرده و صدمات شدیدی را وارد می‌کند. از سوی دیگر در رعد و برق‌های شدید بیش‌ترین برون‌ داد الکتریکی روی می‌دهد و دمای محل اصابت برق فوق‌العاده بالا می‌رود. این دما حتی تا 28 هزار درجه یعنی حدود 5 برابر دمای سطح خورشید ثبت شده است.

اقدامات ضروری در زمان وقوع رعد و برق

1- توقف فعالیت‌های بیرون خانه

2- عدم خروج از منزل در زمان رعد و برق

3- در صورتی که در  خودرو هستید در محل مطمئن توقف کرده، موتور را خاموش کنید و آنتن ماشین را پایین بکشید

4-داخل ساختمان یا خودروی سقف‌دار بمانید

5- بدنه فولادی یک خودروی سقف‌دار به شرطی که ف آن را لمس نکنید از شما به خوبی محافظت می‌کند

6- از درختان تپه‌ها، تیرک‌ها، سیم برق هوایی، لوله‌های فی و آب دور شوید.

7- مترو مکان‌های ایمن ی در برابر صاعقه است

8- از رفتن به حمام و دوش گرفتن بپرهیزید، ممکن است لوازم حمام باعث انتقال جریان الکتریسته شوند

9- از تلفن بیسیم استفاده نکنید

10- دو شاخه تمام وسایل برقی را از برق خارج کنید

11- هواکش را خاموش کنید

12- خودداری از قرار گرفتن در آلونک یا ساختمان‌های تک در فضای باز

13- پرهیز از نزدیک شدن به وسایل نقلیه از جمله تراکتور، تجهیزات کشاورزی، موتورسیکلت، دوچرخه و.

14- اگر در محوطه جنگل هستید، سرپناهی در کنار درختان کوتاه و تنومند بیابید و هرگز زیر درختان بلند نروید

15- اگر در فضای باز هستید، در صورت امکان به حالت خمیده و در دره‌های تنگ و عمیق پناه بگیرید، مراقب سیل‌های ناگهانی باشید

16- در هنگام رعد و برق چنانچه موهایتان سیخ شد، نشانه نزدیکی برخورد جریان رعد و برق است

17- همواره در زمان رعد و برق به صورت چمباتمه روی زمین بنشینید، دست‌ها را روی گوش‌ها و سر را بین زانوها قرار دهید، تماس خود را با زمین به حداقل برسانید، به هیچ وجه روی زمین دراز نکشید

- در صورت نیاز به کمک با اورژانس(115) آتش‌نشانی (125)، هلال احمر(112) یا سایر سازمان‌های امدادی تماس بگیرید.


متن کامل زیارت اربعین

بیستم ماه صفر، اربعین امام حسین (ع) است، 40 روز از واقعه عاشورا می گذرد و ائمه علیهم السلام برای از یادنرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابربن عبدالله انصاری-که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند- تجلیل کردند.

گرامیداشت اربعین، تعظیم شعایر دینی و رمز پویایی همیشگی نهضت پربار حسینی و اعلام پایبندی به مکتب سرخ عاشوراست.

روایات درباره زیارت اربعین

بنابر نقل جمعی از بزرگان مانند شیخ مفید، شیخ طوسی و کفعمی، جابر بن عبداللّه انصاری در این روز برای زیارت امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و همین روز، روزی است که اهل بیت امام حسین(علیه السلام) طبق روایتی از شام به مدینه آمدند.

ولی در ارتباط با آمدن اهل بیت حسینی(علیه السلام) در روز اربعین به کربلا میان مورّخان گفت وگوست، مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال» از سیّد بن طاووس نقل می کند که اهل بیت حرم حسینی(علیه السلام) در مسیر بازگشت به مدینه، نخست به کربلا آمدند و زمانی به آنجا رسیدند که جابربن عبدالله انصاری و گروهی از بنی هاشم به زیارت امام حسین و یارانش آمده بودند (و با توجه به اینکه جابر در بیستم صفر به کربلا آمد، بنابراین اهل بیت نیز ورودشان به کربلا همان روز بود).

اما مرحوم حاج شیخ عباس قمی با توجه به نقل دیگر مورّخان و قرائن و شواهد دیگر، ورود اهل بیت(علیهم السلام) را در بیستم صفر (اربعین حسینی) به کربلا بسیار بعید می داند و از شیخ مفید و شیخ طوسی نقل می کند که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به مدینه مراجعت کردند.


زیارت اربعین

متن کامل زیارت اربعین و فضیلت خواندن زیارت اربعین

در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته است.
در روایتی که شیخ طوسی» از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است:نشانه های مؤمن پنج چیز است:به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.
اشاره به این که از ویژگی های شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) این پنج چیز است و انتخاب زیارت اربعین احتمالا به خاطر آن است که زیارت شهدای کربلا از روز اربعین آغاز شد و در این روز، در زمان ما آن چنان انبوهی از جمعیّت عاشقان و دلدادگان امام حسین(علیه السلام) در کربلا جمع می شوند که در هیچ موقع از سال حتّی عاشورا چنان جمعیّت عظیمی دیده نمی شود.

زیارت اربعین به دو صورت نقل شده است:

زیارت اوّل:شیخ طوسی» از صفوان جمّال» روایت می کند که گفت:مولایم امام صادق(علیه السلام) در ارتباط با زیارت اربعین به من فرمود:هنگامی که روز، بالا آمد خطاب به امام حسین(علیه السلام) می گویی:

اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللهِ وَ حَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللهِ وَ نَجیبِهِ،

سلام بر ولی خدا و دوست او سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ، اَلسَّلامُ عَلیَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ،

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکُرُباتِ، وَقَتیلِ الْعَبَراتِ،

سلام بر آن بزرگواری که به گرفتاری ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ، وَابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ ،

خدایا من براستی گواهی دهم که آن حضرت ولیّ (و نماینده) تو و فرزند ولیّ تو بود و برگزیده ات و فرزند برگزیده ات بود

اَلْفآئِزُ بِکَرامَتِکَ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ، وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ، وَاجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ،

که کامیاب شد به بزرگداشت تو، گرامیش کردی بوسیله شهادت و مخصوصش داشتی به سعادت و برگزیدی او را به پاکزادی

وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ، وَقآئِداً مِنَ الْقادَةِ، وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ،

و قرارش دادی یکی از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکی از کسانی که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیآءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِکَ مِنَ الأَْوْصِیآءِ،

و میراث های پیمبران را به او دادی و از اوصیایی که حجّت تو بر خلقت هستند قرارش دادی

فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ،

او نیز در دعوت مردم جای عذر و بهانه ای (برای کسی) نگذارد و بی دریغ خیرخواهی کرد و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از جهالت و نادانی و سرگردانی گمراهی

وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَباعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الأَْدْنی، وَشَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ،

و چنان شد که همدست شدند علیه آن حضرت کسانی که دنیا فریبشان داد و فروختند بهره (سعادت خود را) به بهای پست ناچیزی و بداد آخرتش را در مقابل بهایی بی مقدار

وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّی فی هَواهُ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ،

و بزرگی کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند، و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الاَْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ،

و پیروی کردند از میان بندگانت آنانی را که اهل دو دستگی و نفاق بودند و کسانی را که بارهای سنگین گناه بدوش می کشیدند و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند

فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ،

آن حضرت (که چنان دید) با شکیبایی و پاداش جویی با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروی تو ریخت و حریم مقدّسش شکسته شد

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً،

خدایا آنان را لعنت کن به لعنتی وبال دار و عذابشان کن به عذابی دردناک

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ،

سلام بر تو ای فرزند رسول خدا سلام بر تو ای فرزند آقای اوصیا

اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ، عِشْتَ سَعیداً، وَمَضَیْتَ حَمیداً، وَمِتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً،

گواهی دهم که براستی تو امانت دار خدا و فرزند امانت دار اویی سعادتمند زیستی و ستوده از دنیا رفتی و گم گشته و ستمدیده و شهید درگذشتی

وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ،

و نیز گواهی دهم که خدا براستی وفا کند بدان وعده ای که به تو داده و به هلاکت رساند هرکه را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسی که تو را کشت

وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ، وَجاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ،

و گواهم دهم که تو بخوبی وفا کردی به عهد خدا و جهاد کردی در راه او تا مرگت فرا رسید

فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،

خدا لعنت کند کسی که تو را کشت و خدا لعنت کند کسی که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمی که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضی بودند

اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یَابْنَ رَسُولِ اللهِ،

خدایا من تو را گواه می گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم بفدایت ای فرزند رسول خدا

اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فیِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ، وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهی دهم که تو براستی نوری بودی در پشت پدرانی بلند مرتبه و رَحِم هایی پاکیزه

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

که آلوده ات نکرد اوضاع زمان جاهلیّت به آلودگی هایش و دربرت نکرد از لباس های چرکینش

وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعآئِمِ الدّینِ، وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهی دهم که براستی تو از پایه های دین و ستون های محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ اَّکِیُّ، اَلْهادِی الْمَهْدِیُّ،

و گواهی دهم که تو براستی پیشوای نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنمای راه یافته ای

وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَاَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّةُ علی اَهْلِ الدُّنْیا،

و گواهی دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه های هدایت و رشته های محکم (حق و فضیلت) و حجت هایی بر مردم دنیا هستند

وَاَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرایِعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی،

و گواهی دهم که من به شما ایمان دارم و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم

وَقَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَاْذَنَ اللهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ،

و دلم تسلیم دل شماست و کارم پیرو کار شماست و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد پس با شمایم نه با دشمنان شما

صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ، وَعلی اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ، وَشاهِدِکُمْ وَغآئِبِکُمْ، وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ، آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.

درودهای خدا بر شما و بر روانهای شما و پیکرهایتان و حاضرتان و غایبتان و آشکارتان و نهانتان آمین ای پروردگار جهانیان.

آنگاه دو رکعت نماز می خوانی و دعا می کنی به آنچه خواهی.

زیارت دوم:مرحوم علاّمه مجلسی» از سیّد بن طاووس» نقل می کند که یکی از دوستان جابر بن عبدالله به نام عطا (عطیّه) می گوید:روز بیستم ماه صفر با جابر بن عبدالله انصاری بودم، وقتی به کربلا» رسیدیم در آب فرات غسل کرد و پیراهن پاک و تمیزی که با خود داشت پوشید و به من گفت:آیا از بوی خوش چیزی به همراه داری؟ گفتم:آری! قدری از آن بر سر و بدن پاشید و پا روانه شد، تا به مزار حضرت رسید، نزد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) ایستاد و سه مرتبه الله اکبر گفت و افتاد و بی هوش شد. وقتی به هوش آمد شنیدم که گفت اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا آلَ الله.»

التماس دعا


هزینه تَبَرُّج برخی ن و لذت‌جویی بصری برخی مردان در انظار عمومی، آلوده کردن فطرت پاک و خداجوی آن‌ها است، همان فطرتی که بابندگی خداوند و نه بندگی شیطان و تمایلات نفسانی سرشته شده است.
 

در اکران خصوصی یکی از فیلم‌های سینمایی، توسط برخی از ن هنرپیشه حاضر در مجلس "مسخره‌بازی‌"هایی رخ داده است که ریشه در "جاهلیت اولی" دارد. در یکی از فیلم‌هایی که از این مراسم منتشر شده است، بانویی در جلوی دوربین‌ها با پوششی که از منظر اسلام نه "متین" است و نه "ستوده" بر روی سکو تغییر حالت می‌دهد تا تصاویر ثبت شده توسط آن دوربین‌ها پس از ساعاتی با انتشار در فضای مجازی همچون "تیر‌های شیطان" بر چشمان نامحرمان بنشیند و دل‌های مریض بهره‌ها از آن ببرند.

 هرچند که در خود آن مجلس نیز نامحرمان بسیاری حضور داشته‌اند! که با این نوع پوشش، رعایت حضور آن‌ها نیز نشده است و شاید آن‌ها و بسیاری از ن هنرمند نیز از اتفاقاتی که بر روی این فرش‌های قرمز رخ می‌دهد رسانه‌ای و تکرار می‌شود ناخرسند باشند!

اما در ادامه کوتاه سخنی را در زاویه ناستودگی این نوع حضور و پوشش بانوی مسلمان! در انظار ادامه می‌دهیم و آغاز آن را نه حرف خودمان بلکه سخن بسیار روشن آفریننده مرد و زن قرار می‌دهیم که بیش از همه از آفاتی که انسان‌ها را تهدید می‌کند آگاه است. خداوند علیم در آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب خطاب به ن فرمود وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى.؛ و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار]مانند ن دوران جاهلیت پیشین [که برای خودنمایی با زینت و آرایش و بدون پوشش در همه‌جا ظاهر می‌شدند]ظاهر نشوید»

پس از خواندن این آیه شریفه و ترجمه‌اش و انطباق آن بر صحنه‌هایی که در برخی اکران‌های خصوصی و فرش‌های قرمز جشن‌های سینمایی رخ می‌دهد، بی‌تردید نتیجه می‌گیریم که این‌ها مصداقی از همان خودنمایی به شیوه جاهلیت اولی است که در دنیای مدرن امروز هنوز هم از میان ن و مردان قربانی می‌گیرد؛ نی که چشمان ناپاک و دل‌های مریض، آن‌ها را در حد ابزار لذت‌جویی تنزل می‌دهند و مردانی که با نگریستن به این خودنمایی‌های جاهلانه در دام شهوترانی گرفتار می‌شوند و یا در این لجن‌زار بیشتر فرو می‌روند. در این ماجرای همیشه تاریخ، نوع انسان اعم از مرد و زن قربانی‌اند، قربانی گردن‌کشی ابلیس در برابر پروردگار عالمین، همو که پس از سجده نکردن در مقابل انسان خطاب به خالق خویش گفت فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ؛ به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می‌کنم. ۸۲ ص.»

هزینه گران تَبَرُّج جاهلانه برخی از ن و لذت‌جویی بصری برخی از مردان در انظار عمومی، گمراه شدن سایر انسان‌ها و آلوده کردن فطرت پاک و خداجوی آن‌ها است، همان فطرتی که بابندگی خداوند و نه بندگی شیطان و تمایلات نفسانی سرشته شده است.

اما اینکه منظور از جاهلیت اولى چیست؟ ظاهراً همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر بوده و به‌طورى که در تواریخ آمده است در آن موقع ن حجاب درستى نداشتند و دنباله روسرى‌هاى خود را به پشت‌سر مى‌انداختند به‌طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره‌هاى آن‌ها نمایان بود. این تعبیر نشان مى‌دهد که جاهلیت دیگرى همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگویى قرآن در دنیاى متمدن مادى را مى بینیم. ظاهر این است که جاهلیت اولى همان جاهلیت قبل از اسلام است که در جاى دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است (سوره آل‌عمران آیه ۱۴۳ و سوره مائده آیه ۵۰ و سوره فتح آیه ۲۶) و جاهلیت ثانیه، جاهلیتى است که بعداً پیدا خواهد شد (همچون عصر ما). تفسیر نمونه

گویا یکی از این بانوان بابت رفتار غیرمتین و ناستوده خود از مردمی که آن را نمی‌پسندد عذرخواهی کرده است؛ اما باید به‌عنوان زن مسلمان بداند که این نوع پوشش پیش از هرچیز مورد پسند خداوند حکیم نیست و از آن نهی کرده است؛ پس همه ن و مردانی که ناخواسته و از روی جهل و نه آگاهی، به خروج دیگر انسان‌ها از "حزب خدا" و داخل شدن آن‌ها به "حزب شیطان" کمک می‌کنند، در ادامه راه باید عذر تقصیر به درگاه خداوند غفور ببرند و اگر واقعاً پشیمان و در پی دلجویی از مردمند هرچه زودتر پشیمانی خود را به شکل عملی به آن‌ها نشان دهند.

تسنیم


قارون» هرگز نمی دانست
که روزی، کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند.
و خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد می‌زدند،
کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند
هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید .
و خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد .
بگونه ای زندگی می‌کنیم که حتی پادشاهان عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم !

و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم !

خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما
بسیاری از والدین که هم تجربه پرورش دختر بچه ها و هم پسر بچه ها را داشته اند، معتقد هستند که تعامل با کودکان پسر و مراقبت از آنها سه برابر انرژی و زمان بیشتری را طلب می کند! اما واقعیت چیست؟

بسیاری از والدین که هم تجربه پرورش دختر بچه ها و هم پسر بچه ها را داشته اند، معتقد هستند که تعامل با کودکان پسر و مراقبت از آنها سه برابر انرژی و زمان بیشتری را طلب می کند! اما واقعیت چیست؟

از درس های "سواد زندگی"


چرا این طور به نظر می رسد که پسر بچه ها توجه کمتری در مقایسه با دختر بچه ها به صحبت های والدین خود دارند؟شاید متعجب شوید اما علت این است: توجه پسرها پایین تر است و کودکان دختر بهتر از پسرها می شنوند!


شنوایی دختر بچه ها به گفتارهایی که لحنی تبعیض آمیز دارند بسیار حساس تر است و مراکز کلامی مغز آنها نیز سریع تر از پسر بچه ها رشد می کند.این موضوع بدین معناست که کودکان دختر می توانند واکنش بهتری به دستورات تربیتی و انضباطی مانند "آن کار را انجام نده" و یا "حواست به صحبت هایت باشد" نشان دهند.


به نظر Gurian، متدهای تربیتی مورد استفاده والدین در مورد کودکان پسر باید مقداری صریح تر و همین طور شدید تر باشد. برای مثال تکنیک گوشه نشانی در خصوص آنها بهتر جواب خواهد داد. کودکان پسر چندان به مهارت های کلامی وابسته نیستند و معمولا بدون فکر قبلی وارد عمل می شوند.


 اگر کسی از ما دربارۀ حضرت فاطمه زهرا (س) سؤال کند و ما نیز بخواهیم به معرفی ایشان بپردازیم، معمولاً چنین پاسخ می‌دهیم که آن حضرت دختر نبّی مکرم اسلام (ص)، همسر امیر‏المؤمنین (ع) و مادر امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) هستند، اما تعریفی که ما از حضرت فاطمه(س) داریم بسیار متفاوت و غیر قابل مقایسه با تعریفی است که خود اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از حضرت فاطمه (س) دارند.

امام صادق (ع) دربارۀ علت نامیده شدن حضرت فاطمه(س) به زهرا» می‌فرماید: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ‏ نُورِ عَظَمَتِهِ‏، فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا، وَ غَشِیَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِکَةِ، وَ خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ لِلَّهِ سَاجِدِینَ، وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا، مَا هَذَا النُّورُ؟ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ؛ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی‏؛ زیرا خداوند او را از نور عظمت خودش آفرید و هنگامى که نور وجود فاطمه (س) درخشید، آسمان‌ها و زمین به نورش روشن شده و دیدگان فرشتگان از شدت نورش بسته شد و تمام ملائکه حقّ تبارک و تعالى را سجده و عرض کردند: اله و معبود ما! سرور و مولاى ما! این نور چه خصوصیتى دارد که اینقدر تابان و روشن است؟ خداوند متعال به آنها فرمود: این نور از نور من است». (بحارالأنوار، ج43، ح16).

این سؤال از امام حسن عسکری (ع) نیز پرسیده شد و حضرت در پاسخ به پرسشی مبنی بر علت نامیده شدن آن حضرت به زهرا» فرمود: کَانَ‏ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ وَ عِنْدَ اَّوَالَ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّی‏؛ زیرا چهره او براى امیرالمؤمنین(ع) در اول روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال مانند ماه درخشان و به هنگام غروب آفتاب مانند ستاره مى‏‌درخشید».


امام صادق (ع) در حدیثی دیگر فرمود: فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا؛ فاطمه علیهاالسلام اختری تابناک در میان ن دنیاست». (کافی، ج 1، ص 195). آن حضرت در ذیل آیۀ 35 سورۀ نور می‌فرماید: اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضِ‏ مَثَلُ‏ نُورِهِ‏ کَمِشْکاةٍ فَاطِمَةَ ع‏ فِیها مِصْباحٌ‏ الْحَسَنُ‏ الْمِصْباحُ‏ فِی‏ زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ‏ اُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ‏ دُرِّیٌ‏ فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا»، مشکات» فاطمه (س)،‏ فِیها مِصْباحٌ» امام حسن (ع)،‏ الْمِصْباحُ» امام حسین (ع) و‏ فِی زُجاجَةٍ اُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ»‏، فاطمه زهرا (س) است که بین ن دنیا چون ستاره‏اى درخشان است‏.

بیاییم به یک نکته مهم توجه کنیم:

وقتی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) حضرت فاطمه(س) را اینگونه معرفی می‌کنند، چرا ما به عنوان محبان و شیعیان آن بزرگواران چنین رفتاری نداشته باشیم؟ چرا تا وقتی نام ایشان را می‌شنویم، نوری عظیم، وسیع و حجیم را در آسمان‌ها متصوّر نشویم؟ ایشان نوری عظیم هستند که هجده سال در قالب جسم مادی به دنیا آمدند، اما اینکه تا نامی از حضرت فاطمه (س) می‌شنویم، فقط یک زندگی خانم هجده ساله برایمان متصوّر شود، امری پسندیده نیست و حتی این چیزی نیست که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به آن تأکید داشته باشند، بلکه تأکید آنان بر بُعد نورانی آن حضرت (س) است.


گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

فرو می ریزد امشب از نگاهت بغضِ سنگینم
چنان محصور در اشکم که جایی را نمی بینم

دلم خون است از صحن و سرای بی نشانِ تو
تو می بینی که می سوزم تو می دانی که غمگینم

رواقت را تصوّر می کنم در خاطرم گاهی
دلم می خواهد آنجا رو به روی روضه بنشینم

پُرم از گریه آری مقتلِ تاریخِ اندوهم
که من مجموعه ای از دردهای تلخِ دیرینم

در آغوش دعا می گیرم امشب آن ضریحت را
به گردش در طوافم تا سحر فریادِ آمینم

دلم می خواهد اینجا معتکف باشم کنارِ تو
که بی شک می رسد از سمتِ چشمانِ تو تسکینم

جهانم از تو آباد است دنیای منی بی شک
تویی آرامشِ جانم تویی هم دین و آیینم

چنان دلگرمِ آن لطفِ فراوانم که می گویم
همین یک شعر در وصفِ تو خواهد کرد تضمینم

اگر بیتی نباشد حاوی مدحِ تو ننویسم
اگر جایی نباشد محفلِ ذکرِ تو ننشینم!

هستی محرابی


گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

آن روز که در جانِ خلافت هَوس افتاد
این فتنه سرانجام به نامِ چه کَس افتاد ؟

دیروزِ علی را که کسی دست نمی یافت
فردایِ علی بود که در دسترَس افتاد

وقتی عَلم افتاد عَلمدار هم افتاد
زهرا به زمین خورد علی از نفس افتاد

پشتِ درِ آن خانه که گُل پیرهَنش بود
از بُغضِ جهنَّم چه قدر خار و خَس افتاد

وقتی که رسید آتشِ مسمار به سینه
پهلویِ غزل درد گرفت از نفـس افتاد

بینِ در و دیوار پرستویِ مهاجر
با بال و پری خسته میانِ قفس افتاد

می خواست که آه از لبِ آیینه بگیرد
زهرا سِپر دردِ علی شد سِپـس افتاد

او فاطمه بود و به همین جـُرم رقیّه
با صورتِ نیلی شده اش از فرس افتاد

ابراهیم زمانی


گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

بالشش نم دار از اشک و تنش تب دار شد
پیش چشمش ماجرای تیره ای تکرار شد

دست در دستان مادر در میان کوچه بود
در مسیر خانه اش گل رو به رو با خار شد

نعره تا زد، فاطمه چشمان طفلش را گرفت
تیره شد چشم حسن، چشمان مادر تار شد

ضربه با شدت بیاید سر همان سو می رود
از حسن شرمنده ام این قافیه دیوار شد

دست و پا گم کرده زینب، آب آورده حسین
باز با کابوس کوچه مجتبی بیدار شد

مرضیه نعیم امینی


گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

پُر شدم از غصّه و اندوه و غم بانوی من
پیکرت بدجور پیچیده بهم بانوی من

این کبودی هاتوانم را ربوده فاطمه
تار می بینم تنت رامحترم بانوی من

وقت غسلت آمدهدستم به گیسویت رسید
گیسوانت از چه رو گردیده کم بانوی من؟

پوستی بر استخوانت مانده بود و آب شد
کن دعا!تا زودتر بر تو رسم بانوی من

سینه ام تنگ ونفس تنگ و دو چشمم لاله گون
دیده وا کن زنده ام گردان به دم بانوی من

جای سالم نیست در روی تنت صدیقه ام
چون بنفشه شد سرت تا به قدم بانوی من

خونِ پهلوی تو با آب روان مخلوط شد
من گریبان خودم را می درم بانوی من

لیله ی قدر علی مخفی شدی در زیر خاک
تا بگویند :شیعیان ای بی حرم بانوی من»

محسن راحت حق

گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

تو بیقراری و من نیز بیقرارترینم
که من غریب ترین مرد در تمام زمینم

کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم
نشسته است از این سو فراق تو به کمینم

به حال و روز تو گیرم که اشک شرم نبارم
چه سازم این عرقی را که مانده روی جبینم

علی به خاطر بسترنشینی تو بگرید
تو هم به خاطر من گریه کن که خانه نشینم

به چادرت متوسل شدم که باز بمانی
منی که کهف امانم منی که حصن حصینم

برای سنگ مزارم پس از فراق تو بگذار
ز باغ پیرهنت لاله های سرخ بچینم

مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو
چنان شکست که من بعد با شکست عجینم

تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم
خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم

محمدعلی بیابانی


گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

چنان در سجده هایش استقامت می کند زهرا
سر سجاده تدریس عبادت می کند زهرا

تبسم می کند حیدر همین که گوشه ی خانه
برای زینبش قرآن تلاوت می کند زهرا

علی را در خداوندش، خدا را در همانندش
خدا را هر کجا باشد زیارت می کند زهرا

عسل می‌ریزد از نام علی، هنگام تسبیحش
خدا را با علی گفتن ضیافت می‌کند زهرا

به دار الحکمه ی زهرا خلافت می کند حیدر
به دار الحکمه ی حیدر خلافت می کند زهرا

برای شمع و پروانه که راه عشق می جویند
کفایت می کند حیدر، کفایت می کند زهرا

به یادش یاس می کارم معطر می شود روحم
به دل حب علی باشد سرایت می کند زهرا

سوالی داشتم پرسیدم از تاریخ گریان شد
و پاسخ داد احساس کسالت می کند زهرا

به مجروحان جنگی سر زدم با درد میخوابند
نمی دانم چگونه استراحت می کند زهرا

به آن میخی که با شرمندگی کج شد توجه کن
اگر هم سخت، دنیا را هدایت می کند زهرا

به کرسی شفاعت می نشیند با دلی پر خون
قیامت را به یک آهش قیامت می کند زهرا

و با پیراهنی که گرگ ها صد پاره اش کردند
تمام شیعیانش را شفاعت می کند زهرا

علی حسنی


گلچینی از برگزیده ترین اشعار فاطمی

غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کُنَد
شب می‌رسید کامِ مرا تلخ تر کُنَد

کو مَحرمی که بر درِ این خانه سر زَنَد
کو مَرحمی که بر جگرِ ما اثر کُنَد

مادر که می‌رود همه‌ی خانه بی کَس‌اند
مادر که هست خنده از اینجا گذر کُنَد

باشد‌ ، مریض هم شده باشد به خانه‌ات
کافیست در نماز که چادر به سر کُنَد

او هست نانِ تازه و گرمیِ خانه هست
کافیست در قنوت دعایی اگر کُنَد

من روضه خوانِ خویشم و دیدی که روزگار!
آتش نکرد آنچه که غم با جگر کُنَد

نامردِ شهر با همه ولگردها رسید
تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کُنَد

گردن کشید …دید علی نیست…شیرشد
تا بی خیال طعنه زنَد خنده سر کُنَد

اول قباله‌یِ فدک از دستِ ما گرفت
می‌خواست تا غرورِ مرا خُرد تر کُنَد

محکم گرفته مادرِ من چادرش ، ولی
فرصت نشد که دست به رویش سپر کُنَد

عمدا میانِ تنگیِ کوچه کشیده زد
تا ضربِ دستِ او دو برابر اثر کُنَد

یک تن میانِ چند نفر حرفِ ساده نیست
مادر زدن به پیش پسر حرف ساده نیست

حسن لطفی




شیطان از مرگ این افراد شاد است
امام صادق علیه السلام در کلام نورانی خود به توصیف ضایعه فقدان مؤمن فقیه پرداختند.


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ.

امام صادق(ع) فرمود: شیطان از مرگ هیچ کدام از مؤمنان مانند مرگ "مؤمن فقیه" شاد نمی شود.

کافی، ج1، ص38




بازارهای آخرت در دنیا
رسول خدا (ص) در یکی از فرمایشات نورانی خود بخشی از برکات مساجد را معرفی کردند.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): الْمَسَاجِدُ سُوقٌ مِنْ أَسْوَاقِ الْآخِرَةِ، قِرَاهَا الْمَغْفِرَةُ، وَ تُحْفَتُهَا الْجَنَّةُ.

رسول اکرم(ص) فرمود: مساجد بازاری از بازارهای آخرت هستند که پیشکش آنها آمرزش و ارمغان آنها بهشت است.

امالی شیخ طوسی، ص139


شهید میرزا کوچک خان جنگلی()

میرزا یونس، فرزند میرزا بزرگ، که بعدها مشهور به میرزاکوچک خان جنگلی شد، اهل رشت، در سال 1298 هجری قمری در محلة استاد سرای رشت و در خانواده ای متوسط الحال چشم به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی را در رشت، مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) گذراند.
بعد از چندی در جرگه طلاب مدرسه جامع وارد شد که از لحاظ تعلیمات دینی در سطحی بالاتر قرار داشت. میرزاکوچک خان در خلال تحصیل مقدمات فقه و اصول در مخالفت با نارواییها بی پروا بود به همین سبب احترام سایر طلاب را به خود جلب کرد. در قیام آزادیخواهان رشت علیه پیمان شکنی محمد علی شاه (1326 ه.ق) در صف مشروطه طلبان جای گرفت و با آنان در تحصن شهبندری عثمانی (کنسولگری عثمانی) شرکت جست و هر سحرگاه با صدای تکبیر خود متحصّنان را به ادای نماز فرا می‌خواند (تکبیر او و نماز متحصنان پاسخی بود به تبلیغات دولتیان که آزادیخواهان را بابی معرفی می‌کردند) در واقعه تعرض مسلحانه مشروطه‌خواهان رشت علیه قوای مستبدان (16 محرم 1327 هـ ق) جزء همکاران مؤثر بود و انجمنی به نام وفا را تشکیل داده بود و اداره می‌کرد. هنگام بسیج قوای ملی رشت برای تصرف پایتخت، میرزا عنوان فرماندهی یک دسته از جنگاوران را در دوشنبه بازار سنگر بر عهده گرفت، در آنجا سخت بیمار و بستری شد و دسته جنگاورانش تحت ابوابجمعی یپرم خان ارمنی درآمد که به سوی قزوین حرکت کردند. کوچک‌خان پس از مداوا به مجاهدان پیوست و در فتح تهران شرکت جست در شورش‌ شاهسونان همراه یپرم خان و سردار سعد به کمک مجاهدان آذربایجان رفت، هنگامی که شاه مخلوع (محمدعلی) عمال خود را به قصد تصرف ترکمن صحرا به آن منطقه (به دستیاری بیگانه) گسیل داشت، کوچک خان داوطلبانه به قوای دولت مشروطه ایران پیوست و به جبهه رفت. در جریان جنگ بر اثر تیری که زیر شانه‌اش نشسته بود از پای افتاد و اسیر شد که به روسیه منتقلش کردند. اما او پس از معالجه خود را به رشت رسانید.
در جریان تعرض قوای روس به آذربایجان و گیلان به بهانه مخالفت شوستر مستشار مالی آمریکایی» و قتل و اسارت و حبس استقلال طلبان و مدافعان ایرانی (30ـ 1329هـ . ق) و هم زمان با اعدام عبدالعزیز شریعتمداری تالش، یوسف خان جوبنه‌ای، صالح‌خان مژدهی، کاظم علی روستا در رشدت و مقارن انجمن ایالتی گیلان و حبس و تبعید اعضاء انجمن و جمعی دیگر به قفقاز کوچک‌خان به فرمان اجنبی از اقامت در زادگاه خود محروم و به تهران رفت و مقیم شد مجدداً به تکمیل تحصیل پرداخت.
سه سال بعد، جنگ بین‌الملل اول در گرفت و به سال (1333 ه ق) روس‏ها از شمال و انگلیسی ها از جنوب، با قوای انبوه به ایران تاختند و بیطرفی اعلام شده کشور را نقض کردند.
کوچک خان با گروه استقلال طلبان و مدافعان که در هر طبقه از بالا و پائین یافت می‌شدند هم داستان شده بدواً با سالار فاتح معروف به الار به کجور رفت که در آن ناحیه پایگاهی دفاعی به وجود آورند. چون جریان را مساعد نیافت از دیو سالار جدا شد و به رشت رفت و از رشت پس از ملاقات پنهانی با بعضی یاران موافق به (خراط محله) تولم حرکت کرده و در جنگل آن ناحیه نهضت جنگل را پایه گذاری کرد. از آن تاریخ تا سال 1338 ه ق (1298 ش) مدام با قوای روسیه تزاری و پس از آن با قوای انکلیسی که بعد از انقلاب روسیه در پناه لشکریان ژنرال پیچیرا خوف روسی خود را به گیلان و از گیلان به باکو رسانده بودند در حالت جنگ دفاعی و تعرضی بود. در عین حال به احداث راههای ارتباطی و تشکیل دبستانها در نقاط مختلف فومنات و تأسیس مدرسه نظام در گوراب زرمخ و ایجاد کارگاههای پارچه‌بافی برای تأمین نیازمندیهای سرابازان و اموری از این قبیل اشتغال داشت.
به سال 1338 که قوای بولشویک به کمک کشتی های جنگی بندر انزلی را زیر آتش گرفت و قوای انگلیسی مقیم انزلی و رشت مهمات خود را به جا گذاشته و بدون کمترین مقاومت عقب نشینی کرده و شهر را به مهمانان ناخوانده سپردند میرزا کوچک خان با تازه واردان که مدعی یاری ملل استعمار زده بودند از در سازش درآمد. پیش از آن که بولشویکان بر اوضاع و احوال مستولی شوند زمام کار را در گیلان به دست گرفت و مرکز کار خود را به رشت منتقل کرد.
سازش و همکاری مزبور بر اثر برخورد عقاید ی و نظرات فلسفی و پاره‌ای وسوسه‌های چندان نپایید. جناح افراطی با اقدام به کودتایی به نام (کودتای سرخ) حکومت را به دست گرفت و کوچک خان و طرفداران عقیده وی به جنگل فومن واپس کشیدند و متعاقب آن برخوردهای مسلحانه‌ای بین وی و جناح سرخ پیش آمد که گاهگاه با پادرمیانی مصلحان از حدت ظاهری آن کاسته می‌شد.
به سال 1340 هـ ق 1299 شمسی بعد از ایجاد روابط دوستانه بین دولت های ایران و شوروی و شناسایی حکومت شوروی از جانب دولت وقت ایران عوامل انقلاب سرخ و همدستان ایرانی آن مانند احسان الله خان و دیگران مناطق اشغالی خود را تخلیه و در حمایت شورویان به قفقاز عقب کشیدند و زمینه مذاکره بین دولت و کوچک خان فراهم شد که در خلال آن بر اثر بروز حوادثی که از اختیار هر دو طرف خارج بود سوء تفاهم و در نتیجه آن برخوردهایی صورت گرفت. میرزا کوچک خان که در این اوقات آمیرزا و جنگلی و سردار جنگل خوانده می‌شد در خانقاه شب هنگام دچار بوران زدگی برف و کولاک شد که پیکرش را در زیر انبوهی برف یافتند. با شهادت وی به روز دوشنبه یازدهم آذر 1300 هجری خورشیدی (سوم ربیع الثانی 1340 ق) نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.
جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد.
یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه ارائه گردید. در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه‌ زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی را در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال 1321 خورشیدی جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد. برگرفته از http://mirzakuchak.ir

 -


یا لطیف

عروسیخوبان

یکی از ماندگارترین لحظه های زندگی هر انسانی،داستان ازدواج وآغاززندگی مشترک با نیمه پیدا کرده ی وجود خویش است؛ تولد دوباره ،شیرین یا تلخ ،امااز آن دست آبشارخاطراتی است که یک ریز به جنگل ذهن ولحظه های انسان  می بارد وکوچه باغ خاطره را از عطری مکرر سرشار میشود.

 هیچ وقت یادم نمی رود سه روزمانده به مراسم عروسی ام  ،در یک بعد ازظهر پاییزی، م ،با یک بغل شور وشوق ومحبت ، کارتن شیرینی وکارت دعوت ،بهمنزل مادر بزرگم رفتیم،همین طور که روبه قبله نشسته بود ودانه های تسبیح یاقوتیدرشتش را می انداخت،جواب زورکی به سلام ما داد و با عصبانیت گفت:بازم شما؟آخه چیاز جونم می خواید،قّــو.م و.خویشا .که از رو خودتون. بریدین دیگه چه گلیمونده سر ما بزنید؟»

خواهرم با خونسردی جواب داد:بی بی جون،روز میلاد حضرت صاحب امانعلیه السلام ،عروسیه ،عروسی خوبان،.براتون. کارت وشیرینی اُوردیم،آخه بزرگ ماشمایید،محفل به وجود شما زیبا می شه،بعد هم عروسی سرباز امام زمانه،توکه امامزمانا دوست داری،هر جمعه دعای نُدبَش می ری،دلت می آد تو عروسی سربازش نیای؟»

بی بی که تا حالا،خشمش را توی گره پیشانیش قایم کرده بود ،دانه های بیزبان تسبیح را تند تند ومحکم با انگشتای لاغروچرکیده اش به سر هم کوفت،رنگ چهره اشمثل وقت هایی که عصبانی می شد،قرمز شد ، داد زد:آخه کجای دین ودیانت اومده قوموخویشا از رو خودتون ببرین؟ما کم ندیدیم ،والّ.لا  این طور نیست که اینه! من نمی دونم این دیگه چهجورشه،.شورشا در اورده.»

 من که تا این لحظه مات ومبهوت،به لرزش مدام پیکر بی بی خیره شده بودم وباورم نمی شد یک روز این حرفها را ازمادر بزرگم بشنوم ،با تعجب گفتم:بی بی .بی بی جون .مگه شما نبودید که میگفتید:تنها جوونی که قبولش دارم ،شیخ احمده،خیلی کارش درسته؟رحمت شیری که مادرشبهش داده،افتخاری برای ما وخانواده ی ماست که سرباز امام زمان ،با خانواده ما وصلتکنه ،.بی بی .مگه خودت نبودی که کلی صلوات نذر کردی که داماد ما بشه،این قدرتو گوش من خوندی که هم دینا داری هم آخرت،مگه خودت نبودی ؟»

بی بی با آن قد بلند و لاغرش ،خیلی فرز از جا بلند شد وصداشا بالاتربرد که:خوب که چی؟گفتم ،آلانِشم می گم،جَوون با نماز وبا ادبیه اما .اما  داره قوم وخویشا را از هم جدا می کنه، این مناعصبانی کرده،خواهروبرادر را از هم پاشیده.»

خواهرم که به این راحتی ها عصبانی نمی شد جلو رفت دست به گردن بی بیانداخت وصورت مادر بزرگ را بوسید و گفت:ببین بی بی جون،مگه چی گفته ؟می گه تویمجلس گناه ،نرید،جلسه ی گناه را گرم نکنید،.والّاه اگه. توی جلساتشون گناهنباشه ،اولین کسی که می یاد ،شیخ احمده،این طلبه مظلوم فقط حرفش همینه،خودت که یهعمر عبادت کردی،کربلا رفتی،پرده خونه خدا گرفتی،به قول خودت هیجده بار امام رضارفتی،بگو .بد می گه؟»

 مادر بزرگ آب دهانش را قورتداد وبا دست های رعشه گرفتش داد زد:اصلا تا ما یاد می دیم عروسی همین بوده ،بزنبرقص داشته ،کِل وشاباش داشته ،به قول خاله هات عزا که نیست،بالاخره اسمشروشه،عروسی بعدش مگه خواهرتو بیوه یه که می خواد بی سروصدا بره خونه بخت.»

خواهرم رفت ویک لیوان آب آورد وگفت: بی بی جون بیا این لیوان آب رابخور وخون نجس خودتا کثیف نکن .ببین بی بی تا حالا که توی قوم وخویشای ما نبوده،ما هم که جاهل بودیم ،حالا یه کسی پیدا شده ،آیه وروایت می آره که بزن برقصحرامه،اونم که حرف خودش نیست،خودت هم بعد از نماز جمعه از امام جمعه پرسیدی ، گفتیاونم می گه حرامه، حرام خدا که شاخ ودم نداره ،حرام ،حرامه ،بعدشم .قرار نیستعروسی بی سرو صدا باشه ،تو بیا. دست می زنیم ،می خونیم،مداح می یاریم برا امامزمان می خونه.»

مادر بزرگ لیوان آب را خورده ونخورده ،زمین گذاشت وگفت:تو هم که.دو روز با ا گشتی ،زبون دراُوردی،هر چی می گم ،یه چی جواب می دی ،حتمااونا پُرِت کردن .وگرنه تو اینا را بلد نبودی اگه راست می گی برو به خاله هاتودایی هات ای حرفا را بزن.»

خواهرم گفت:پس اونا بهت گفتن که نیای، .درسته؟»

بی بی گفت:ما همه مون تصمیم گرفتیم که پا توی عروسی شما نذاریم،همینطور که شما عروسی ما نمی یاین.»

من همین طور که ایستاده ،سر جایم خشکم زده بود زبانم  را که مانند کلوخ های باغچه مادر بزرگ ، خشکشده بود به سختی حرکت دادم وگفتم:می دونستم .همش زیر سر اوناست ،دیروز که ازمسجد می یومدم ،.دیدم دارن از توی خونه شما بیرون می یان،تا منا دیدن ،دویدن تویحیاط ،فهمیدم دوست ندارن منا ببینند،پس. اونا زیر پا نشینت شدن که ما نمیریم شما هم حق نداری بری،درسته؟»

بی بی که حسابی از کوره در رفته بود،بلند شد به طرف من اومد ، جعبه یشیرینی را از دستم کشید ،به سمت در رفت ،خیلی فرز درِ حیاط را باز کرد ،در حالی کهداد وقال می کرد ،جعبه ی شیرینی را پرتاب کرد وسط کوچه،بعد هم اومد وکارت عروسی رااز خواهرم گرفت ،آن را پاره پاره کرد وپرتاب کرد بیرون. همین طور که نفس نفس میزد،به طرف من آمد دست من را گرفت وبه سمت در حیاط کشید، رو کرد به خواهرم ودا:بیرون. برید بیرون. اختیار تن خودما که دارم ،اصلا نمی خوام بیام ،مگهزوره،.دیگه .دیگه نمی خوام ریخت تونا ببینم،برید بیرون،دیگه هم این طرفاپیداتون نشه برا من امام زمان امام زمان می کنه،انگار ما امام زمان را نمی شناسیمفقط خودشون امام زمانا می شناسن .»

   توی این هفده سال عمرم چنینچیزی ندیده بودم،وسط کوچه ؛بالای سر شیرینی های تکه تکه شده ی عروسیم زانو زدم  راستش دلم نمی آمد شیرینی های جشنم ،وسط کوچهبمانند وپا بخورند آنها را جمع کردم وتوی جعبه پاره شده گذاشتم ، باد سردی که درکوچه می وزرید، تکه های کارت عروسی را با خود برد. احساس کردم،کلوخ های باغچه راهگلویم را گرفته اند ،نمی توانم نفس بکشم ،نمی توانم داد بزنم،قلبم داشت از سینهبیرون می زد،تمام وجودم ،تپش شده بود،خانه ی مادربزرگ ،گل های خزان زده یباغچه،دیوارهای رنگ ورو پریده ،کوچه ، محله ، دارند دور سرم می چرخند، بدنم سرد سردشده بود ،قطره های عرق ،درست مثل رطوبت پاییزیِ چسبیده به پارچ خنک روی طاقچه مادربزرگ، ،از روی پیشانی ام لغزیده، دست به دست اشک هایم می دادند واز گونه هایم سرمی خوردند . چیزی شبیه روضه شده بود.

  طفلکی خواهرم ؛ او که باهمسرش مشوّق اصلی من برای ازدواجم با حاج آقا بودند وپِــی همه چیز را به خودشمالیده بود،دست مرا گرفته ،اشک هایم را پاک کرد وبه منزل خودشان که در همسایگیمادر بزرگ بود برد ؛ حیاطی با درختان نارنج،تاک ولیمو ، پر از برگ های پاییزی ، کهبا جاروی نسیم در همه جای حیاط پخش شده بود،به محض این که وارد حیاط قدیمی آن هاشدیم ،به یاد اولین روزی افتادم که با حاج آقا گوشه حیاط ،زیر سایبان درخت انگور ،رویقالیچه نشستم وصحبت کردم.چه روز زیبایی بود؛باران بهاری شب گذشته، همه چیز را شستهبود،برگ درختان در زیر نور زعفرانی خورشید مثل پولک لباس دختر بچه ها در عروسی،برقمی زد،بوی عطر بهار نارنج ،همه جا پیچیده بود،زنبورها،سبد سبد شهد جمع می کردندومی بردند،یادم هست تا حاج اقا با شوهر خواهرم وارد حیاط شدند،یا الله گفت ،من ازپشت پنجره ی اتاق به او نگاه کردم،یک فوج کبوتر سفید از بالای سرش گذشت، به گمانمکبوتر های امامزاده حسن علیه السلام بودند،با آقای فتوحی آمدند روی نیمکت چوبیگوشه حیاط، قالیچه ای پهن کردند ونشستند ،چند پروانه از بالای دیوار ،خودشان را بهروی بهار نارنج ها انداختند. خواهرم به من گفت :برو با هاش صحبت کن ،حرفاتا بزن،حرفاشا خوب بشنو حتّی اگر شده بنویس،. بهش بگو روی حرفات فکر می کنم بعدا جوابمی دم،اما خوش به حالت ،می خوای با سرباز امام زمان ازدواج کنی ،خودتا به آقابسپار.»

  وقتی به سمت گوشه حیاط میرفتم ،مجذوب شمیم ناب بهاری بودم؛آواز پرندگان؛ بلبل به غزلخوانی وقمری به ترانه،جلورفتم ،حاج آقا قرآن جیبی قهوه ای اش را در آورده بود وبا چشم ،قرآن می خواند،قبلامن به جلسات آموزش قرآن وتفسیرشان رفته بودم،خیلی خوب درس می داد،اصلا فکر نمیکردم یک روز روبرویشان بنشینم وبه عنوان همسر آینده با وی حرف بزنم ،مثل همیشه سربه زیربود،چهار شانه، قامت موزون،چهره ی خندان، محاسنی که هنوز کاملا صورت را پرنکرده بود،موهای منظم وهمیشه شانه شده،عطر گل نرگس،انگشتر عقیق،سخنان دقیق وعمیق،این ها چیز هایی بود که همیشه از ایشان در پستوی ذهنم چیده بودم،جلو رفتم ،سلامکردم،حاج آقا همین طور که قرآن می خواند جواب سلامم را داد وبعد آیه را تا آخر خواند ،قرآن را بست و به احترام من ایستادسینی چای ومیوه را گذاشتم.با دست اشاره کردند: بفرمایید بنشینید،حرفهای بسیارمهمی است که باید  با شما درمیان بگذارم،اگرسؤالی داشته باشید جواب می دم،نکات شما را می شنوم، اگر شرط وشروطی داریدبفرمایید.»من در حالی که سعی می کردم تشویش ودلهر ه ام را در پستوی دلم قایم کنم،گفتم:چشم»ونشستم .احساس کردم در گوشه ای از بهشت نشسته ام،همه  چیز رؤیایی بود . حاج آقا خیلی دلنشین حرف می زد،حرفهاش به دل می نشست ،این را همه ی مسجدی ها می گفتند ومن آن روز این را با تماموجودم احساس کردم؛چقدر حرف هایش بوی خدا می داد . صحبت های زیادی رد وبدل شد امااز همه مهمتر این بود که "زندگی با طلبه سختی های خاصِ خودشا داره ، دیگه مالخودت نیستی،باید همیشه دین خدا را مقدّم بداری، با نداری های بسیار طلبگی بسازی،ازحرف وحدیث مردم به خاطرخدا بگذری،اگر بخواهید همسرمن بشید باید تعهد کنیم کارهامونبرا خدا باشه، هر کاری می خوایم بکنیم پنج ثانیه قبلش فکر کنیم  خدا از ما راضی هست یا نه؟ اگر راضی بود انجامشبدیم اگر نه کنارش بگذاریم ، تو زندگی نه حرف من نه حرف شما،فقط حرف خدا،باید بههم کمک کنیم دین خدا را جلو ببریم اگر دیدید حق با ماست تا آخرش همدیگر را یاریکنیم.  مجلس گناه را رونق ندیم،توی عروسیهایی که گناه است ،نریم،عروسی خودمون هم باید بدون گناه باشه،توی این مسیر اقواموخویشان شاید با شما سرسنگین بشن ،با ما قهر بکنن،توی عروسی هامون نیان،خلاصه همونرفتارهایی که با پیامبر واهل بیت داشتن را شاید پیش بیاد تجربه کنیم .خوب فکر کن.خیلی سخته. باید خودت ،خانوادت،همه ی این ها را تحمل کنید اگر می تونید جواببله را بدید . طلبگی ،سربازی است هر جا تکلیف شد باید برویم، می توانی روی حرفهامفکر کنی،شما جوانید آرزوهایی دارید،برای آینده برنامه هایی دارید،حق دارید آیندهخودتونا رقم بزنید نظرتون چیه؟"

من که مجذوب صحبت های حساب شده ی ایشان بودم گفتم:چشم ،این هایی که گفتیدهمش حرف حقّ بود ،منم همه را قبول دارم،اما بازم روی حرفهاتون بیشترفکر می کنمباید با خانوادم در میون بذارم ببینم پای کار هستن یا نه؟ »

 راستی چقدر سریع گذشت، اکنونبعد از سه سال ،زیر همان تاک ،روی نیمکت ایام،مانند آینه ای روبروی همه ی حرفهایشنشسته  بودم ؛همان شده بود که گفته بود.

-آبجی ،آبجی.غصه نخور،همین که امام زمان دارین ،همه چیز دارین،همهی این ها می گذره،پایان شب سیه سپید است کسی که .شب حنا بندان وعروسیشه این قدرآبغوره نمی گیره،اصلا همین قدر که طلبه ها ومؤمنین می یان بسه ،هر که اومد سرش سلومت،هر که نیومد که نیومد ،بی خیالش،ان شاء الله وقتی رفتین سر خونه  زندگی تون این قدر خاطرات ووقایع خوب وخوش تویزندگی تون بیاد که همه ی این ها را فراموش کنید .همه، غبطه ی زندگی تونا میخورن. ولش کن عزیزم،برو آبی بزن به صورتت ،من هم چند تا کار دارم تا تو آبی بهصورتت بزنی من هم کارها ما کردم با هم می ریم خونه ی بابا،یک وقت دلواپس می شن.» زهراخواهرم بودکه داشت دلداریم می داد ومنا از کوچه باغ خاطره جدا کرد.

آبی به صورتم زدم از وسط حیاط صدا زدم:من جلو می شم شما بعدا بیاین.»

وقتی به در حیاطمان رسیدم صدای همهمه ای بلند بود،خدایا دیگه چه شده؟موتور سیکلت برادرم ،جلوی در بود ،وقتی می خواستیم به خانه بی بی برویم،داداشمکارت های عروسی را که دیشب تا دیر وقت ،اسم اقوام را رویش نوشته بودیم ،برد تا پخشکند،به یاد دیشب افتادم ،اولین کارت عروسی که حاج آقا نوشت این بود:"یا بقیةالله میان گریه وخنده نشسته ایم تا توبیایی" این کارت را کنار گذاشت برایدعوت از امام زمان علیه السلام ، از لای در نیمه باز نگاه کردم ،پدرم در حالی کهسر ریسه های لامپ را برای تزیین گرفته بود به برادرم گفت:پسرم هر کسی یه وظیفه ایداره،وظیفه ما این بود که کارت دعوت براشون ببریم ،حالا خودشون می دونن ،ای عروسیهم سر می شه،می خوان بیان ،می خوان هم نیان.»مادرم که پشت به در حیاط ایستاده بودگفت :ببین پسرم ،بهتره که به خواهرت نگید که قوم وخویشا کارت عروسی شا قبول نکردنطفلکی ناراحت می شه!»

    زمان به کندی می گذشت،عروس خورشید در تور خونینغروب بود،بغضِ بی امان، راه گلویم را گرفته بود، بی اختیار به سمت امامزاده حسن علیهالسلام راه افتادم،هر وقت آسمان نگهم بارانی می شد به آن جا می رفتم ،شمیم روحبخش قرآن ،شبستان امامزاده را پر کرده بود بعد از دو رکعتنماز ،خیلی گریه کردم .اما  دلگیرترازهمیشه،به خانه برگشتم.

  دو شب مانده به شب عروسی ،درشهر ما مرسوم است که اقوام عروس ،گرد عروس جمع می شوند مراسم حنا بندان اولیّه راانجام می دهند نمی دانم چرا به آن ،حنای می گویند،آن شب ،خیلی غریبانه گذشت،یکصندلی آوردند، پتوی نویی رویش انداختند ومادرم انم گرد من جمع شدهبودند،بغضی سنگین بر سینه ها آوار شده بود،با آن که تلاش می کردند؛ بگویند وبخندنداما باز هم غمی  ونمی در نگاه ها دو دو میزد،آه چقدر دلم هوای روضه کرده بود، غروب های غریب مدینه، تنهایی صدیقه کبری سلامالله علیها ،. شروع کردم آرام آرام یازهراء یا زهراء»گفتن، داشت بغضم می ترکیدکه صدای زنگ خانه بلند شد.خواهرم در را باز کرد،صدای هم خوانی سلام وصلوات خانم هابلندشد،خواهرم با شوق وارد شد،داد زد: بچه های هیأت اهراء اومدن،»من هم رو کردمسمت خواهرهای مسجد وشروع کردم به خوش آمد گویی،وقتی بچه های هیأت آمدند تمامتنهایی ها رفت.مراسم خیلی خوبی شد،هم مداحی شد وهم شوخی وخنده .بعد از پایان مراسم،دو رکعت نماز شکر خواندم وسپس به یادحرف های حاج آقا افتادم که؛ "کسی کهبرای خدا کار می کند هیچ وقت تنها نیست ، عالم وآدم سربازان خدایند،اگر برای خدا کارکنیم ،خداوند سربازانش را برای کمک به ما می فرستد."

برخلاف امروز ،شب آرامی داشتم،سرم را که بر بالش گذاشتم،نفهمیدم کیخوابم برد.الله اکبر .الله اکبر.»صدای اذان از مناره مسجد به خانه های خفتهمی بارید،بلند شدم وضو گرفتم ، نمازم که تمام شد مثل هر صبح که حاج آقا سوره ی "یس"می خواند،قرآن راباز کردم به خواندن سوره "یس"،تا به این آیات رسیدم: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعى‏ قالَ یا قَوْمِاتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ، اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْمُهْتَدُونَ ، وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ.»[1] که صدایزنگ در حیاط بلند شد،تند تند دکمه زنگ را فشار می داد،بابا گفت:خدایا این دیگهکیه؟صبح اول صبحی.ان شاء الله که خیره!»پدرم رفت در را باز کرد،صدای آشنای شیونپیرزنی  بلند شد:وااااای ی ی.واااا ی یی. این جا نیومدن؟.»همه سمت حیاط دویدیم،مادر بزرگ بود، گریه امانش نمیداد،مثل ابر بهار اشک می ریخت، دست راستش رامشت کرده ، به سینه اش چسبانده بود،مادر که دست وپایش را گم کرده بود،دوید زیر بازوی های بی بی را گرفت وبه سمتپذیرایی آورد، بعد پرسید:خدایا دیگه چی شده؟ ما را نصف .جون کردی،بگو ببینم.چه خاکی به سرمون شده،کی .این جا نیومده؟خدایی نکرده کسی مرده،برا کسی اتفاقیافتاده؟»بی بی لیوان آبی را که من برایش آورده بودم ،گرفت،یکی ،دو جرعه نوشید وبعددر زیر هق هق شانه هایش شروع کرد به گوشه ای نگاه کردن،رد نگاهش را گرفتم،نگاهش بهرحل وقرآن روی سجاده گره خورده بود،بعد هم بریده بریده گفت:خاک .خاک .برسرم،خاک بر سرم،آخه .بعد از این همه عمر از خدا گرفتن .چرا نباید می فهمیدم.وای بر من .»پدرم با سماجت گفت:حالا می گی چی شده یا می خوای ما را نصف جونکنی؟»بی بی نفس عمیقی کشید،اشک هایش را پاک کردو گفت:قرآن را بیارید.قرآن.»دویدم قرآن را برایش آوردم،بی بی در حالی که رو به قبله نشسته بود،بادو دستش قرآن را به بغل گرفت وگفت:راستش از دیروز بعد از ظهر که دخترا اومدن ومنکارتن شیرینی را پرت کردم وسط کوچه وکارت دعوتا پاره کردم،خیلی ناراحت شدم که چرااین کارا کردم، از بس ناراحت بودم،دیشت تا سحر خوابم نبرد،رفتم وضو گرفتم  برای نماز شب مثل همیشه دررا از داخل قفدم،روی جا نمازم نشسته بودم که دیدم آقای نوارانی و بزرگواری از در بسته وارداتاق شد،بدون این که در باز بشه اومد تو،دست کسی را گرفته بود،نگاه کردم دیدم شیخاحمده،اون آقای بزرگوار رو کرد به من وبا صدای دلنشینش گفت:می خوای عروسی سربازمن نیای؟» بعدش یه انگشتر به من داد ،انگشتر را گرفتم دیدم هیچ کسی نیست،دوبارهقفل در رابررسی کردم دیدم اصلا باز نشده. بی بی در حالی که  مشتش را باز می کرد گفت:ب.ببنید اینه هاش.به این قرآن قسم دروغ نمی گم .من دیدمش انگشتر به من داد» انگشترنقره با نگینعقیق در زیر نور لامپ درخشش چشم نوازی داشت بی اختیار،دست بردم انگشتررا از مادربزرگ گرفتم،با دقت به نوشته های نگین آن نگریستم، قطره ای از اشک هایم به روی نگینانگشتر افتاد ونوشته های آن را برجسته تر کرد با خط زیبا نوشته بود:م.ح.م.د.»

بی بی انگشتر را از دستم گرفت ،بلند شد،در حالی که به سمت در پذیراییمی رفت گفت:به خدا قسم خودش بود،آقا بودآقا امام زمان بود،من دیگه نمی تونمبشینم،باید برم در خونه خاله ها ودایی هات بهشون بگم باید بیان توی عروسی سربازامام زمان ،اگرنیان .اگرنیان.دیگه .دیگه من کاری باها شون ندارم.شیرما.حلالشون نمی کنم.»

 

 



[1] -سوره مبارکه یس آیات 20-22


روش کاربردی برای افزایش سرعت وای‌فای‌های خانگی

در این گزارش به ۱۰ مورد از راحت‌ترین روش‌های افزایش کیفیت عملکرد وای‌فای‌های خانگی می‌پردازیم.
صراط:

ماهیت فناوری وای‌فای به‌گونه‌ای است که تحت تأثیر عوامل مختلف، عملکردش تغییر می‌کند. در واقع WiFi می‌تواند بسیار بی‌ثبات عمل کند. بسیار پیش می‌آید که کاربران در حال لذت بردن از سیگنال قوی وای‌فای خود هستند، اما پس از تغییر مکان به یک محل دیگر ناگهان کیفیت عملکرد این سرویس کاهش پیدا می‌کند.

در واقع WiFi به‌نوعی ساخته شده است که در شرایط متفاوت عملکرد خاصی را از خود نشان می‌دهد. در مجموع پنج عامل تأثیر زیادی در بازدهی وای‌فای‌ها دارند که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود. گفتنی است، پس از پرداختن به عوامل تأثیرگذار بر روی عملکرد وای‌فای، راه‌های افزایش کیفیت عملکرد WiFi نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

عوامل تأثیرگذار بر روی عملکرد وای‌فای‌ها

۱- فاصله فرد با مودم وای‌فای: به دلایل واضح فنی و امنیتی، وای‌فای‌ها از قدرت کمتری نسبت به دکل‌های اینترنتی برخوردارند. روتر‌ها و مودم‌های ارزان‌تر نیز گاهی حتی نمی‌توانند پاسخگوی نیاز افراد در یک آپارتمان کوچک باشند. در نتیجه باید در نظر داشت افزایش فاصله با مودم‌ها می‌تواند از بازدهی آن‌ها کم کند. شایان ذکر است که افراد می‌توانند وسعت دسترسی وای‌فای خود را با استفاده از برنامه NetSpot بررسی کنند.

۲- موانع حاضر در محل: فرکانس‌ها و سیگنال‌های وای‌فای می‌توانند توسط اجسام و وسایل، جذب و یا حتی کاملاً مسدود شوند. موانعی مانند دیوارها، اجسام، وسایل و مبلمان می‌توانند تأثیر منفی بر روی قدرت پردازش سرویس WiFi بگذارند. برای مثال وای‌فای‌هایی که قدرتی مطابق با ۵ گیگاهرتز دارند می‌توانند در محلی پرمانع دچار مشکل شوند چراکه فرکانس‌های بالا نمی‌توانند از اجسام سخت بگذرند.

۳- دخالت سیگنال و فرکانس دستگاه‌های متفاوت: وای‌فای‌ها از فرکانس رادیویی مشابهی با دیگر وسایل الکترومغناطیسی همانند رادیوها، تلفن‌های همراه و بی‌سیم‌های بازی برخوردارند، در نتیجه تمامی این سیگنال‌ها می‌توانند بر روی یکدیگر تأثیر بگذارند. همچنین دو شبکه WiFi می‌توانند بر روی یکدیگر نیز تأثیر داشته باشند.

۴- ظرفیت هر روتر: همان‌طور که خیلی از رایانه‌ها تنها قدرت پردازش حجم کمی از دستورات را دارند، روترها هم می‌توانند از قدرت‌های متفاوتی برخوردار باشند. افراد نمی‌توانند از یک مودم و روتر قدیمی انتظار داشته باشند تا دسترسی فوق‌العاده‌ای را در اختیارشان قرار دهد. بهتر است که کاربران برای محل‌های مختلف وای‌فای‌های مناسبی را تهیه کنند تا از پس انتظارات کاربران محیط برآید.

۵- پهنای باند: بعضی اوقات نیز ایراد از دستگاه روتر و مودم نیست. پهنای باند و ظرفیت سرعت اینترنت کاربران نیز تأثیر بسیاری در پردازش و سرعت اینترنت دارد. برای مثال اگر تمامی کاربران یک خانه، به‌صورت همزمان، تماس تصویری برقرار کنند این امر باعث کاهش سرعت چشمگیری در اینترنت خانگی آن‌ها می‌شود. مدیریت میزان استفاده و زمان انجام امور مختلف برای WiFi نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.


دانستن شرایط تأثیرگذار بر روی سرعت و عملکرد WiFi بسیار ضروری است، اما می‌توان گفت که این امر به تنهایی کافی نیست. کاربران در صورت تمایل به افزایش کیفیت پردازش WiFi خود بهتر است از اقداماتی که باعث بهبود قدرت عملکرد وای‌فای‌ها می‌شوند نیز مطلع باشند. در ادامه به ۱۰ راه مؤثر در افزایش کیفیت وای‌فای اشاره می‌کنیم.

انتخاب محلی مناسب برای روتر WiFi

روتر‌ها در همه‌جا عملکرد مناسبی از خود نشان نمی‌دهند. برای شروع، کاربران بهتر است از قرار دادن روتر خود در کنار وسایل آهنی و وسایلی که بر روی موج‌های الکترومغناطیسی تأثیر منفی می‌گذارند خودداری کنند. وسایل دیگر مانند شیشه، چوب، پلاستیک و مقوا نیز می‌توانند فرکانس‌های وای‌فای را منحرف کنند. افراد باید در نظر داشته باشند که تقریباً تمام ساختمان‌ها نیز از چهارچوب‌های آهنی ساخته می‌شوند، در نتیجه هر محلی به اندازه خود تأثیر منفی بر روی روتر‌ها دارد.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

بدترین مکان برای قرار دادن دستگاه‌ها، آشپزخانه است. در این محل تمامی وسایل مانند مایکروویو، اجاق گاز و ماشین‌های ظرف‌شویی بر روی پردازش WiFi تأثیر می‌گذارند. همچنین بهتر است کاربران زیاد نزدیک به امواج الکتریکی قرار نگیرند، از این رو بهتر است برای ایجاد فاصله و همین‌طور پخش شدن امواج به‌صورت مناسب، روتر‌ها را بالاتر از سطح زمین در محلی مرکزی قرار داد.


بروزرسانی مداوم مودم‌ها

افرادی که اخبار دنیای فناوری را دنبال می‌کنند، می‌دانند که آمار حمله‌های اینترنتی بسیار افزایش یافته است. بسیاری از این حمله‌ها در صورت بروز بودن روتر‌ها امکان‌پذیر نبود. وقتی یک بدافزار از ایرادات مودم با خبر می‌شود، می‌تواند به راحتی پهنای باند آن را اشغال کند. حتی اگر خبری از بدافزار‌ها و حملات اینترنتی نباشد، یک روتر بروزرسانی شده از نمونه قدیمی عملکرد بهتری را به خود اختصاص می‌دهد.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

برای بروزرسانی مودم‌ها افراد باید روش‌های ذیل را به ترتیب اجرا کنند:

  • کاربر باید مرورگر را باز کرده و به روتر خود متصل شود.
  • پس از اتصال به مودم، فرد باید آدرس IP روتر خود را در مرورگر وارد کند.
  • سپس با وارد کردن اطلاعات در بخش‌های Admin Username و Password داخل بخش مدیریت شود.
  • در این مرحله کاربر باید به دنبال قسمت Firmware Update و یا Router Update بگردد.
  • پس از یافتن بخش مذکور، برنامه به دنبال آخرین بروزرسانی موجود برای روتر می‌گردد و در صورت وجود نسخه جدید آن را روی دستگاه فرد نصب می‌کند.

برخورداری از آنتن‌های موج گیر قدرتمند

اکثر روتر‌ها از آنتن‌های کوچک و ضعیفی برخوردارند. این شاخک‌های کوچک تنها می‌توانند دریافتی مطابق با ۴ دسیبل داشته باشند، در حالی که افراد به نمونه‌هایی با حداقل ۱۰ دسیبل نیاز دارند. برای افزایش وسعت دسترسی وای‌فای، کاربران بهتر است دست به خرید آنتن‌های قوی با قدرت دسیبل بالاتر بزنند.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش


جلوگیری از هدر رفتن انرژی وای‌فای

این روز‌ها رمزگذاری قوی وای‌فای‌ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. از آن‌جایی که افراد همواره به سرعت WiFi تکیه دارند، تعداد سوءاستفاده‌گران از یک سرویس رایگان وای‌فای نیز افزایش یافته است. کاربران باید حتماً از رمز‌های قدرتمند برای سرویس WiFi خود استفاده کنند تا فرد دیگری انرژی وای‌فای‌شان را کاهش ندهد.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

یک رمز عبور قدرتمند برای سرویس WiFi از ویژگی‌های زیر برخوردار است:

  • کاربران باید از حروف بزرگ و کوچک، اعداد و علائم نگارشی در رمز عبور خود استفاده کنند.
  • اشخاص نباید رمز‌های ساده مانند ۱۲۳۴۵۶ را بر روی سرویس خود بگذارند.
  • هر رمز باید حداقل متشکل از هشت حرف باشد، چراکه رمز‌های کوتاه به‌راحتی توسط برنامه‌های مختلف تشخیص داده می‌شوند.
  • کاربران باید توجه داشته باشند که از هیچ اطلاعات شخصی، مانند تاریخ تولد، نام و شماره تلفن همراه برای رمزگذاری استفاده نکنند.
  • افراد باید رمزی منحصربه‌فرد داشته باشند که معنی خاصی را به خود اختصاص نمی‌دهد. بهتر است که اشخاص این رمز را بر روی کاغذ نیاورده و در صورت وم از برنامه‌های مدیریت رمز استفاده کنند.

تهیه دستگاه‌های افزایش دهنده قدرت وای‌فای

دستگاه‌هایی با عناوین مختلف مانند توسعه دهنده وای‌فای و یا گسترش دهنده WiFi وجود دارند که رفتاری مشابه را از خود نشان می‌دهند. این دستگاه‌ها با دریافت سیگنال وای‌فای آن را مجدداً بارگیری کرده و شبکه‌ای جدید را توسعه می‌دهند. در واقع این شبکه، یک شاخه از وای‌فای مرکزی است که داده‌ها را به اشتراک می‌گذارد. این دستگاه‌های کوچک می‌توانند به راحتی همانند یک روتر عمل کنند و قدرت آن را افزایش دهند. این وسایل برای مکان‌هایی مناسب هستند که روتر مرکزی دسترسی مناسبی به آن‌ها ندارد.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش


تغییر کانال‌های WiFi

همانند لاین‌ها و خطوط موجود در اتوبان، شبکه اینترنت از کانال‌های متفاوتی برخوردار است. بیشتر کشورها از چهار کانال ۱، ۶، ۱۱ و ۱۴ برخوردارند که روتر آن‌ها معمولاً بر روی کانال‌های ۱ و ۶ تنظیم می‌شوند. همانند اتوبان‌ها، اگر یک خط و یا کانال شلوغ باشد، ترافیک اینترنتی شکل می‌گیرد. راه حل آن است که کاربران کانال خلوت‌تر را پیدا کرده و آن را برای خود انتخاب کنند. این امر می‌تواند با برنامه‌ای مانند NetSpot انجام شود.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

پس از مشخص شدن کانال مورد نظر، کاربران باید با توجه به مراحل زیر شبکه خود را تغییر دهند:

  • کاربران باید ابتدا وارد حساب کاربری روتر خود شوند.
  • سپس به بخش تنظیمات Wireless Swtting بروند.
  • در این بخش، قسمتی با عنوان کانال وجود دارد.
  • در قسمت مذکور، کانال مورد نظر خود را انتخاب کنند.
  • پس از انتخاب کانال مذکور، کاربران باید حتماً تنظیمات را ثبت کرده و سپس روتر خود را خاموش و سپس روشن کنند.

مدیریت میزان استفاده از پهنای باند

تنها یک برنامه مضر نیاز است که سرعت آپلود و دانلود سرویس WiFi را به شدت کاهش دهد. خوشبختانه روتر‌های جدید از قابلیت QoS برخوردارند که به افراد اجازه اولویت‌بندی برنامه‌ها برای استفاده از وای‌فای را می‌دهد. با استفاده از این قابلیت کاربران می‌توانند بدون نگرانی از افت سرعت، به تماشا کردن ویدئو‌های با کیفیت و یا بازی‌های آنلاین بپردازند.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

برای مدیریت پهنای باند با استفاده از QoS، کاربران باید مراحل ذیل را طی کنند:

  • ابتدا کاربران باید وارد حساب کاربری روتر خود شوند.
  • سپس وارد بخش تنظیمات Wireless Swtting شوند.
  • در صورتی که افراد از یک مودم جدید برخوردارند، آن‌ها می‌توانند گزینه QoS را مشاهده کنند.
  • با ورود به بخش مذکور، اشخاص می‌توانند میزان استفاده برنامه‌ها را شخصی‌سازی کنند.
  • پس از اعمال تنظیمات، کاربران باید آن‌ها را ثبت کرده و سپس روتر خود را خاموش و سپس روشن کنند.

استفاده از جدیدترین فناوری‌های مرتبط با WiFi

جدیدترین فناوری سرویس‌های بی‌سیم، IEEE ۸۰۲.۱۱ac، از سرعت دانلود و بارگذاری بسیار فوق‌العاده‌ای برخوردار است. برای برخورداری از جدیدترین فناوری وای‌فای، کاربران باید از پشتیبانی شدن این سرویس توسط روتر، و وسایل دیگر مانند گوشی‌های هوشمند اطمینان حاصل کنند. کاربران همچنین باید توجه داشته باشند که در زمان خرید روتر‌های همخوان با این فناوری، ارزان‌ترین مدل را انتخاب نکنند تا از برترین نسخه مودم بهره‌مند شوند.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش


تغییر فرکانس به ۵ گیگاهرتز

فرکانس اینترنت بی‌سیم ۵ گیگاهرتزی، حجم بالای داده‌ها را در زمانی کوتاه به اشتراک می‌گذارد و معمولا از ترافیک کمتری نسبت به فرکانس ۲.۴ گیگاهرتزی برخوردار است.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش

در صورتی که روتر کاربران فرکانس ۵ گیگاهرتزی را پشتیبانی می‌کند، آن‌ها باید برای تغییر فرکانس مودم خود، به صورت زیر اقدام کنند:

  • ابتدا کاربران باید وارد حساب کاربری روتر خود شوند.
  • سپس آن‌ها باید وارد بخش تنظیمات Wireless Swtting شوند.
  • در آن قسمت، افراد باید نوار ۸۰۲.۱۱ را از ۲.۴ گیگاهرتز به ۵ گیگاهرتز تغییر دهند.
  • در آخر پس از ثبت تنظیمات، کاربران باید روتر خود را خاموش و سپس روشن کنند.

 


راه‌اندازی مجدد روتر

این روش آسان‌ترین و عمومی‌ترین راهی است که افراد همیشه انجام می‌دهند. یک سرویس وای‌فای می‌تواند از راه‌اندازی مجدد استفاده مناسبی برای بازیابی قدرت از دست رفته خود داشته باشد. خاموش و روشن کردن دستگاه در واقع باعث می‌شود که حافظه اشغال شده مودم آزاد شود و بروزرسانی‌ها به‌راحتی بر روی روتر نصب شوند.

10 روش برای افزایش سرعت و قدرت وای‌فای‌های خانگی /// گزارش



۴ راهکار ساده برای تنظیم قند خون را می دانید؟

وجودسطح بالایی از گلوکز به تدریج به بدن آسیب وارد می‌کند که در این گزارش راهکارهاییموثر برای کنترل آن ارائه شده است.

وجود سطحبالایی از گلوکز به تدریج به بدن آسیب وارد می‌کند و به بروز بیماری‌هایی از قبیلدیابت منجر می‌شود. این در حالی است که با کنترل سطح قند خون، می‌توان از بروزبیماری‌هایی همچون دیابت  به چند روش مؤثر پیشگیری کرد

کاهشمصرف مواد غذایی فرآوری شده

غذایفرآوری شده تنها شامل غذای مایکروویو و دیگر غذا‌های آماده نمی‌شود. هر غذایی کهبه نحوی از شکل طبیعی خود خارج شده باشد، چه به دلایل افزایش سطح ایمنی چه برایراحتی کار افراد، غذای فرآوری شده نام می‌گیرد.این یعنی از آنچه فکرش را می‌کنیدبیشتر غذای فرآوری شده می‌خورید. غذا‌های فرآوری شده حتما ناسالم نیستند، اما هرچهدر گروه فرآوری شده‌ها قرار بگیرد ممکن است حاوی نمک، قند و چربی اضافه باشد. کاهشمصرف خوراکی‌های فرآوری شده و تمرکز در مصرف سبزیجات، غلات، خشکبار، حبوبات و گوشتماهی و گوشت قرمز در کنترل سطح قند خون بسیار موثر است.

مصرففیبر خوراکی پروتئین و چربی‌های سالم

این موادباعث کاهش جذب مواد قندی، کاهش سطح قند خون و بهبود مقاومت انسولین مفید در بدن میشوند. مصرف مواد غذایی سرشار از منیزیم  برای حفظ سطح قند خون و بهبود حساسیتنسبت به انسولین موثر‌تر است.

سرکهسیب

ترکیب آب وسرکه سیب و مصرف آن پیش از غذا خوردن به کنترل قند خون کمک می‌کند. پزشکان توصیهمی کنند که افراد برای بهبود کارکرد کلیه‌ها و رگ‌های خونی و همچنین مقابله بابیماری‌های قلبی مصرف این سرکه را در برنامه غذایی خود بگنجانند. این نوشیدنی به نتوصیه  می‌شود چراکه وضعیت باروری را بهبود می بخشد.

نوشیدنآب کافی

نوشیدن آببه کلیه‌ها کمک می‌کند تا میزان قند مازاد در خون را از طریق ادرار دفع کند. برایکاهش سطح قند خون ۷ تا ۹ ساعت خواب در شبانه روز و انجام فعالیت‌های کاهنده استرساز قبیل ورزش و مدیتیشن توصیه می شود.

 


دعایی که حضرت معصومه سلام‌الله علیها اجابت فرمود

پیرمردی قمی که آدم راست‌گویی بود، چهل سال قبل (البته آیت‌الله بهجت رحمه‌الله علیه این مطلب را سال‌ها قبل نقل فرمودند) برای ما نقل کرد که خیلی میل داشتم مسجد جمکران را سفید کنم. از آن جا که بسیار به این کار تمایل داشتم، به حرم حضرت معصومه علیها السلام رفتم و از آن حضرت خواستم از خدا بخواهد که من به این کار موفق شوم.

تا اینکه در خواب و یا بیداری به من فرمودند: به فلان تاجر یا کاسب مراجعه کن.» به او مراجعت کردم، او هم موافقت کرد. همراه با چهار کارگر به آن جا رفتیم. در خواب به من فهمانده بودند که گچ و لوازم کار و ترتیبات مصالح را مهیا می‌کنند و گفته بودند که سه روز و نصف کار دارد و گچ را از فلان جا روزی 15 مَن می‌آورند و این‌که با آن گچ‌ها، مسجد و حجره خادم را نیز سفید کنید.

تا این‌که پیرمردی را دیدم که محاسن سفید و پارچه سفیدی بر سر داشت. او گفت: اینجا سه روز و نصف کار دارد. از این باغ کنار مسجد هر روز 15 من گچ مقابل مسجد می‌ریزم و مشغول کار می‌شوید و صبحانه و نهار شما هم با من باشد.» گفتم: چطور حساب می‌کنید؟ کجا شما را پیدا کنیم؟» گفت: یک جوری حساب می‌کنیم.» گفتم: کجا شما را ببینم؟» گفت: فلان جا.»

در هر حال، آن مرد هر روز 15 من از باغ کنار مسجد گچ می‌آورد و مقابل مسجد می‌ریخت و صبحانه و نهار هم می‌آورد.

پس از پایان کار به رفقای کارگر گفتم: اینجا باشید» و رفتم با آن شخص تسویه‌حساب کنم. ولی دیدم آن جا مسی نیست! به آبادی نزدیک جمکران رفتم و سراغ آن مرد را گرفتم و نیز گفتم: آیا کسی به این قیافه را در اینجا می‌شناسید؟» گفتند: چنین کسی اینجا نیست.»

گفت: بیچاره شدم. کارگرها هم منتظر. از شدت ناراحتی با صدای بلند گفتم: ای کسی که مرا سرگردان کردی، به حق فلان بیا حساب ما را تسویه کن و ما را از سرگردانی نجات بده.» صدایی را شنیدم ولی کسی را ندیدم که گفت: حسین، مرا نشناختی؟!» مثل این‌که حضرت خضر علیه السلام بود. فهمیدم متعارف نیست.

با خود گفتم: اگر عمله‌ها گفتند چرا دیر کردی، جواب آن‌ها را چه بگویم؟ ولی وقتی به آن‌ها رسیدم دیدم می‌گویند چه خوب زود آمدی!

با اینکه هر هفته به جمکران می‌رفتیم، گویا در آن مدت خواب بودم و با آنچه قبلاً می‌دیدم کاملاً متفاوت بود. زیرا در آن مدت در کنار مسجد باغ بود و اتاقی مقابل مسجد بود که آن آقا گچ را در آنجا می‌ریخت. در حالی که قبلاً پهلوی مسجد باغی نبود که از آن باغ گچ بیاید! و نیز هیچ اثری از اتاق روبروی مسجد که گچ را در آن جا می‌ریخت، دیده نمی‌شد!

ولی در این میان سفیدکاری شدن مسجد یقینی بود و خواب و خیال نبود و واقعاً مسجد سفید شده بود. حتی هفته بعد رفتم ببینم آیا راستی مسجد را گچ کاری کرده‌ام یا در خواب بوده. دیدم سفید شده و حتی حجره خادم هم سفید است.


آیت‌الله بهجت می‌فرمودند: ما شب‌های احیا، قرآن بر سر می‌گذاریم و در مقام عمل آیه‌های حجاب، غیبت، کم‌فروشی و. را زیر پا می‌گذاریم!

 یکی از رویدادهای بسیار تلخ و فجیع که در تاریخ کشورمان روی داده، ماجرای کشف حجاب است که توسط رضاشاه پهلوی ملعون اجرا شد. این رویداد به اندازه‌ای مردم شریف، اصیل و مؤمن را تحت فشار گذاشت که بسیاری از ن در آن دوران از خانه‌های خود بیرون نمی‌آمدند. چراکه رعایت حجاب، جزء واجبات دینی است که نه‌تنها خیر و سعادت پایدار و ابدی را برای ما به همراه دارد، بلکه موجب آرامش، امنیت و سلامت روحی و جسمی ن و مردان در این دنیا می‌شود. در مقابل، رعایت نکردن آموزه‌های عفاف و حجاب، منجر به ایجاد بلاها و فشارهایی می‌شود که حتی در زمینه‌سازی فرج و ظهور حضرت صاحب‌امان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم تأثیر گذاشته و با به تعویق انداختن این ظهور نورانی، خیرها و برکت‌های زیادی را از مردم دنیا دور می‌کند.

به گزارش تسنیم،  آن طور که این عالم بی‌بدیل و عبد صالح خدا در سخنان خود بیان فرموده: زمانی که جنازه رضا شاه را به قم بردند، شهر را پر از نظامی کردند که مبادا توهین جسارتی مخصوصاً از اهل علم و ون، نسبت به او واقع شود. از آقای بروجردی رحمه‌الله هم خواسته بودند که بر جنازه او نماز بخواند. ولی ایشان فرموده بود: مگر می‌شود؟! با آن همه پرده‌دری که در کشف حجاب کرد، نماز خواندن بر او مشکل است.»

آیه‌های حجاب را پامال می‌کنیم!

ما وظیفه داریم که در تعلیم، تعلم، تلاوت و عمل به قرآن کوشش کنیم. ولی ما شب‌های احیا قرآن بر سر می‌گذاریم و در مقام عمل آیه‌های حجاب، غیبت، کذب و آیاتِ وَیلٌ لِلْمُطَفِفِینَ؛ وای بر کم‌فروشان!» و نیز فَلاَ تَقُل لهُمَآ أُف؛ پس به پدر و مادر اُف نگو» همچنین وَ لاَ تَمْشِ فِی الأرْضِ مَرَحًا؛ و با ناز و تکبر در روی زمین راه مرو» و… را زیر پا می‌گذاریم و پامال می‌کنیم.

بدحجابی و علت غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف

در زمان سابق (رژیم پهلوی) وقتی در اوقات زیارتی، اطراف حرم حضرت معصومه علیهاالسلام ازدحام می‌شد و ن حجاب را درست رعایت نمی‌کردند، آیت‌الله بروجردی رحمه‌الله می‌فرمود: مناسب نیست اهل علم بدون ضرورت، در میان جمعیت و ازدحام داخل شوند، خوب است ملاحظه کنند.»

امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند؛ زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امت‌های گذشته غیبت مقدر شده است، ولی در هیچ امتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم و غیرمقدر اتفاق نیفتاده است.

ما مسلمان‌ها امتحان خود را با پیغمبر صلی‌الله علیه و آله و سلم و یازده امام معصوم علیهم السلام در زمان حضورشان پس داده‌ایم؛ اگر این یکی هم ظاهر می‌شد، لابد به قربانش می‌رفتیم! کسانی که در زمان ائمه علیهم السلام به بنی‌امیه و بنی العباس گرایش داشتند، مگر دیوانه بودند؟! آن‌ها از میان دو راه دین و دنیا، دنیا و ضد آخرت را اختیار می‌کردند و هنوز مناصب آن‌ها برای ما عرضه نشده تا امتحان خود را پس بدهیم.

مگر می‌شود بر رضا شاه نماز خواند؟

اهالی کربلا از جنازه احمدشاه استقبال کردند و مثل جنازه یکی از علما تشییع کردند و در کنار جدش مظفرالدین شاه در حرم متصل به رواق در کنار مدفن سید ابراهیم، جد سید مرتضی علم الهدی قدس سره دفن کردند.

بر عکس، زمانی که جنازه رضا شاه را به قم بردند، شهر را پر از نظامی کردند که مبادا توهین جسارتی مخصوصاً از اهل علم و ون، نسبت به او واقع شود.

از آقای بروجردی رحمه‌الله هم خواسته بودند که بر جنازه او نماز بخواند. ولی ایشان فرموده بود: مگر می‌شود؟! با آن همه پرده‌دری که در کشف حجاب کرد، نماز خواندن بر او مشکل است.» ولی آن‌ها می‌گفتند: باید بر او نماز بخوانید چون ارباب و فرعون است!»

احمدشاه قاجار و کشف حجاب

احمدشاه قاجار، شریف و اصیل بود که حاضر نشد کشف حجاب را بپذیرد، برخلاف رضاخان پهلوی که حاضر شد و آن را پذیرفت و بانوان را به کشف حجاب مجبور کرد، و کارمندهای دولت را مجبور نمود تا در مجلس جشن به همراه ن خود بی‌حجاب وارد شوند. نقل می‌کنند: زنِ فرمانداری یکی از این مجلس‌ها را دیده بود و غش کرده بود.

گفتن این حرف‌ها برای کسانی که در آن شرایط اختناق نبودند، خیلی آسان است. شخصی مثل مقدس اردبیلی قدس سره از خدا می‌خواهد که به چنین صحنه‌ها و امتحانات و ابتلائات مبتلا نشود، نه اینکه بشود و خودداری و اجتناب نماید.

یاری کردن ظلم در احداث و ابقای ظالم نقش بسزایی دارد

در ماجرای کشف حجاب، نزد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری رفتند و در این باره از ایشان پرسیدند. فرمود: باید مردم در راه جلوگیری از آن کشته شوند.

فردا جهت تأکید رفتند خدمت ایشان که تکلیف همان است که دیروز فرمودید، یا نه؟ فرمود: نمی‌دانم!

یعنی نقض فرمان دیروز! اگر مردم منکر کشف حجاب شوند و در این راه، جهت نهی از منکر، کشته شوند و درنتیجه کشف حجاب رفع شود، باز مطلبی است، ولی اگر کشته شوند و مُنکر هم چنان رایج باشد، چطور؟!

در آن زمان، رضا پهلوی به یکی از نمایندگان گفت: هرچند افرادی را نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمه‌الله داریم که از دستور او علیه کشف حجاب مانع شوند، ولی تو هم به قم برو و نگذار کسی با حاج شیخ رحمه‌الله تماس بگیرد.

آری، یاری کردن ظلم خیلی در احداث و بقای ظلم و ظالم مدخلیت دارد. در روایت است که ائمه علیهم السلام فرموده‌اند: لَوْ لا أَن بَنِی أُمَیةَ وَجَدُوا أَعْواناً، لَمَا غَصَبُوا حَقنا؛ اگر بنی‌امیه یاورانی پیدا نمی‌کردند، هرگز نمی‌توانستند حق ما را غصب کنند.»

کشف حجاب و اتحاد لباس، وسیله‌ای برای استثمار

امر عجیب کشف حجاب برای چه بود؟ چرا چادر زن‌های مسلمان باید برداشته شود و چرا باید اتحاد لباس به وجود آید؟!

نمی‌دانستیم که از سیصد سال قبل، در همان عهدنامه آن‌ها این امر بود که این گونه کار برای استعباد و نوکری و استثمار انجام شود. اگر دین را از دست دادیم، دیگر برای ما دیانت شاه و عدم آن فرقی ندارد. به خدا پناه می‌بریم از ابتلائات بزرگ در امر دین
  در این مطلب شما را با پنج خلق‌و‌خوی متداولی که به گفته کارشناسان می‌توانند به طلاق منجر شوند، آشنا می‌کنیم.
کلمه طلاق» بعد از این‌که برای اولین بار از طرف هریک از زوج‌ها به زبان آورده می‌شود، حتی اگر به مرحله اجرا هم نرسد، می‌تواند آثار منفی خود را بر زندگی مشترک بگذارد. یکی از بهترین کار‌هایی که می‌توان برای جلوگیری از ایجاد این شرایط انجام داد، بالا بردن آگاهی خود درباره خصوصیات اخلاقی است که معمولا زندگی‌های مشترک را به بن بست می‌رسانند.

رومه خراسان نوشت، همه ما عادت‌های بدی داریم، اما شناختن بدترین عادت هایمان به ما کمک می‌کند که در برابر خطاهایمان پاسخ گو باشیم. به عبارت دیگر، با تلاش برای بهتر شدن، ما می‌توانیم ترس از طلاق را از ذهن خود پاک کنیم و روی آینده و شادی‌هایی که ازدواج با خودش به همراه می‌آورد، متمرکز شویم. در این مطلب شما را با پنج خلق‌و‌خوی متداولی که به گفته کارشناسان می‌توانند به طلاق منجر شوند، آشنا می‌کنیم.

منفی بافی یا فاجعه سازی

این ویژگی اخلاقی که باعث می‌شود فرد از کاه کوه بسازد، می‌تواند آرام آرام یک زندگی‌مشترک را به نابودی بکشاند. در بسیاری از موارد، اتفاقاتی که رخ می‌دهند، موضوعات کوچکی هستند، اما اضطراب و افسردگی یکی از زوج‌ها آن‌ها را بزرگ می‌کند و مشکلی به وجود می‌آورد که بسیار بزرگ‌تر از مشکل اصلی است. یک وکیل خانواده مستقر در ایلینویز آمریکا چند وقت پیش در اظهارنظری جالب گفته است، پرونده‌ای داشته است که در آن‌ها یک زوج به خاطر فراموش کردن گرفتن لباس از خشک شویی از هم طلاق گرفته اند. او در این باره گفته: خیلی اوقات یک موضوع پیش پا افتاده باعث می‌شود افراد سراغ طلاق بروند، اما بعد از طلاق متوجه می‌شوند که زیاده روی کرده اند».

مراقبت افراطی

مراقبت و توجه افراطی یکی از همسران به شریک زندگی اش، نشانه فاصله عاطفی و در عین حال، روشی نامحسوس برای در کنترل درآوردن روابط است. این شرایط می‌تواند به رنجش، دلخوری و انزوا منجر شود و در نهایت مسیر طلاق را هموار کند. پیامی که این مراقبت افراطی در ابتدا منتقل می‌کند این است: من به تو توجه زیادی دارم، چون برایت اهمیت قایلم.» و در نهایت با این پیام خاتمه پیدا می‌کند: من در مقابل توجهی که به تو دارم قدردانی و توجه متقابل دریافت نمی‌کنم بنابراین تو ارزشش را نداری». دکتر مارک بورگ، روان شناس بالینی و نویسنده کتاب سلامت روانی در روابط شویی می‌گوید: توجه و مراقبت افراطی، یک مانع قدرتمند در برابر ایجاد روابط متقابل و احساس برابری در روابط است. همچنین از برقراری صمیمیت و همدلی جلوگیری می‌کند و باعث می‌شود افراد در رابطه خود احساس انزوا کنند».

خودشیفتگی

جای تعجب نیست که خطر طلاق در بین افراد خودشیفته بسیار زیاد است. خودشیفتگی باعث می‌شود میان نقش‌های شویی تعادل برقرار نشود. یک فرد خودشیفته هیچ‌گاه نمی‌تواند واقعیت را درباره خودش ببیند و مسئولیت نقش خود را به عهده بگیرد. در بسیاری از موارد، وقتی اشتباهی رخ می‌دهد یا هر نوع اختلاف دیگری ایجاد می‌شود، او هرگز خودش را سرزنش نمی‌کند و همیشه تمایل دارد نقش قربانی را بازی کند. افزون بر این، افراد خودشیفته همیشه خواهان تماشاچیانی هستند که بتوانند برای آن‌ها نقش قربانی را بازی کنند؛ بنابراین افراد دیگری را نیز وارد مشکلات خود می‌کنند. در نتیجه شریک زندگی این افراد هیچ‌گاه احساس امنیت نمی‌کند، زیرا همیشه موضوعات محرمانه خانوادگی اش در اختیار دیگرانی قرار می‌گیرد که می‌توانند گوشی شنوا باشند.

تودار بودن

وجود اختلاف نظر میان زوج‌ها اجتناب ناپذیر است، اما مهم این است که دو طرف، نیتی هایشان را با یکدیگر در میان بگذارند. اگر این کار به طور موثری انجام شود، به حل شدن مشکلات و بهبود روابط همسران کمک قابل توجهی می‌کند. به زبان نیاوردن مسائل ناخوشایند، مشکلات را حل نمی‌کند بلکه با تلنبار ساختن آن‌ها در نهایت نیتی و دلخوری ایجاد می‌کند که می‌تواند زندگی مشترک را به نابودی بکشاند. دکتر نیکی گلدشتاین»، کارشناس روابط همسران معتقد است، روابط شویی بدون این که دو طرف آمادگی تمرکز روی کار سخت گفتگو درباره مشکلات را داشته باشند، نجات پیدا نمی‌کند.

داشتن خود شکننده و متزل

فردی که دارای شخصیت متزلی است و اعتماد به نفسش به آن چه دیگران می‌گویند یا انجام می‌دهند بستگی دارد، به احتمال زیاد هر اندازه که بتواند به دنبال توجه، عشق و تایید اطرافیانش خواهد بود. این نوع رفتار، تهدیدی برای زندگی خانوادگی اوست، زیرا نیاز این فرد به توجه دیگران می‌تواند سر از خیانت درآورد. اگر چنین فردی از شریک زندگی خود سطحی از توجه را که خواهان آن است دریافت نکند، احساس می‌کند طرف مقابلش او را دوست ندارد. این فرد، هر رفتاری از سوی دیگران را هدف‌دار تلقی می‌کند و این اولین قدم برای خیانت خواهد بود. البته که در بدترین حالت، چنین ویژگی اخلاقی به طلاق منجر خواهد شد و هدف از مطرح کردن این موضوع، جلب توجه شما به اهمیت آن است.

اگر این صفات اخلاقی را داریم، چه کنیم؟

اگر یک یا چند مورد از این صفات اخلاقی را در خودتان می‌بینید، صحبت کردن با همسرتان اولین کار درستی است که باید انجام بدهید. شاید همسرتان بتواند ایده‌هایی برای این‌که متفاوت عمل کنید، در اختیارتان قرار دهد. اما اگر احساس نیاز می‌کنید، بهتر است پیش از آن که مشکلات جدی تری ایجاد شود با یک مشاور خانواده یا یک درمانگر م کنید.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

sitanessly فیلم سوپر20016 avcumnore dospditjasyt amsformorne آخر سردارعمران پستی هشجین ادریس مووی tiopalufal لنز رنگی و لنز طبی سی لنز